پایگاه خبری گلونی، پروین استکی: بسوزه پدر اعتیاد که خانمان سوزه. زندگی برات نمیگذاره! بدبختی مدلاشم زیاد شده! یه زمانی یا منقلی بود یا پزشکی (تزریقی). تکلیف معلوم بود. سمت این دوتا نمیرفتی. اما حالا تا تکون میخوری میبینی چند ماهیه معتاد شدی و روحت هم خبر نداره! وقتی میفهمی که دیگه دیر شده و اعتیاد تو رو به کام کشیده! خیلی هم پیشرفته شدن! قبلاً یه مکانی میخواست، چندتا دونه وسیله میخواست، یه تشریفاتی داشت برای خودش؛ اما حالا هرجایی که فکرش رو کنی استعمال میکنن! تو مترو، تو اتوبوس، تو تاکسی، پشت فرمون، در حین راه رفتن، وقتی دارن غذا میخورن، حتی چند موردی رو هم با چشمهای خودم دیدم در حین دستشویی رفتن بوده! در هر حالی ول کن ماجرا نیستن!
خلاصه که دوره و زمونهی بدی شده! اول ماه وای فای رو شارژ میکنی، هنوز به وسطاش نرسیده، تموم شده. شارژم نکنی همه از نظر روحی و روانی بهم میریزن! دیگه خیلی مقاومت کنی و طاقت بیاری و وای فای رو شارژ نکنی، آخر ماه میبینی ای دل غافل پولای توی کارتت تموم شده! میری صورت حساب میگیری، میبینی از صد تا گزینه، نود و هشتاش خرید اینترنت بوده! یه گزینهاش خرید از نانوایی سوگند، یه دونهاش هم خرید از سوپری تک ستاره!
خلاصه که اسمش رو باید گذاشت غول نامرئی! همین که وارد چرخهی زندگیت بشه، دیگه بیرون نمیره! یه پسر همسایه داشتیم، ماشینشو فروخت و همه پولشو یه جا داد اینترنت پرسرعت! بعد توقع دارن مردم از یارانشون صرف نظر کنن! همسایه طبقه بالامون، میره بیرون شارژ اینترنت میخره، میآد در خونه ما نون قرض میگیره برا شامشون! بهش میگم آقا مگه مجبوری؟ خب کمتر کن اون لامصبو! میگه: جون تو چندباری خواستم بگذارمش کنار ولی لاکردار اون منو نمیگذاره کنار! راست میگه. یادمه یه چند روزی اینترنت منطقه قطع بود، شب تا صبح، صبح تا شب، جیغ میکشید و خودشو میزد به در و دیوار! اصلاً ظرفیت ترک کردن نداره. آخه بدبختی خانمش هم آلودست! از دست اینا یه روز نیست دود ساختمون رو بر نداره و بوی سوختگی نره تو حلقمون! تازه وقتی میریم در خونشون بهشون میگیم میفهمه غذاش سوخته! من موندم چطور تا حالا از گرسنگی نمردن! آدم چه چیزای وحشتناکی میبینه! اعتیاده که رخنه کرده تو پوست و گوشت زندگیمون بیرون برو هم نیست!
این روایت را بشنوید :
نویسنده: پروین استکی
گویندگان: میثم کریمی، محمد شعبانپور
تهیه کننده: میثم کریمی
پخش از رادیو جوان
برنامه پینوشت
پایان پیام