اگر کمدی فاخر و خوبی در کنار فیلم هزارپا بود، باز هم فیلم پرفروش میشد؟
پایگاه خبری گلونی، نگار فیضآبادی: بعد از دیدن تعداد زیادی از تماشاگران زیر ۱۵ سال، شک کردم نکند اشتباهی بلیت فیلم فیلشاه یا خاله قورباغه را گرفتم.
آنچه میدیدم عجیب بود. نزدیک به دو سوم مخاطبان فیلم هزارپا بچهها بودند که همراه خانوادهشان به سینما آمده بودند.
تلاش برای زود بزرگشدن بچهها
شاید بگویید اینکه خانوادهها حس کنجکاوی کودکان را با همراهیشان پاسخ بدهند، چه اشکالی دارد؟
تماشای فیلم بزرگسالان همراه بچهها ایرادی ندارد اما این سؤال مطرح است که آیا فیلم هزارپا مناسب کودکان است؟ متأسفانه ما با یک مشکل بزرگ روبرو هستیم؛ بعضی والدین بهجای اینکه خودشان را به کودکان نزدیک کنند، بهشکل غیرمستقیم تلاش میکنند تا بچهها زودتر بزرگ شوند.
آنهم با شنیدن و احتمالاً یادگیری الفاظ جنسی که در فیلم هم بهوفور وجود داشت. بچههایی که من در سالن دیدم باید فیلشاه، خاله قورباغه و… را میدیدند نه هزارپا را! باور کنید مردم ما نیاز به آموزش دارند. اینکه هر فیلمی مناسب کودک نیست. کمی دقت و خوشسلیقگی والدین برای انتخاب فیلمها میتواند کمک کند تا بچهها بهجای «زود» بزرگشدن، «بهتر» بزرگ شوند.
نگاهی به فیلم هزارپا
نقد تکنیکال را کنار میگذارم و سراغ محتوای هزارپا میروم. ما در فیلم با شوخیهای پرخاشگرانه مواجهیم. یک نمونهاش تمسخر زن مجرد فیلم است.
هزارپا از اشارههای جنسی بهعنوان ابزاری استفاده میکند تا مخاطب را بخنداند. بسیاری از سکانسهای (مثلا) خندهدار فیلم، قصدشان خنداندن تماشاچی است. بدون آنکه نیازی به تفکر داشته باشد.
چرا هزارپا پر فروش میشود؟
انگیزههای مختلفی هست که باعث میشود مخاطب به سینما برود. اما حداقل سه دلیل را میتوان مسبب پرفروش شدن فیلم دانست.
یک: مخاطب از سینمای غمزده خسته است و دلش میخواهد در شرایط نابسامان امروز، فیلم کمدی ببیند و فارغ از مشکلات، دقایقی بخندد.
دو: فیلم دیگری جز هزارپا وجود ندارد که مخاطب از آن استقبال کند. بار اصلی فیلم روی دوش رضا عطاران و جواد عزتی است و همین دو نفر مشوقهای مخاطبان هستند. اگر کمدی فاخر و خوبی در کنار هزارپا بود، باز هم فیلم هزارپا پرفروش میشد؟
سوم: استقبال و تبلیغات مردمی و آمار فروش هزارپا نیز ترغیبکنندههای بزرگی بودند تا حس کنجکاوی مردم را تحریک کنند و مخاطب هم اعتماد کند و با خودش بگوید حتما فیلم خوبی بوده که خیلیها آن را دیدهاند و پرفروش شده.
مخاطبها به چهچیزی میخندیدند؟
تأسفبرانگیز، خندههای مردم در سینما بود. خندیدن به سکانسهایی که دربارهشان نوشتم.
این خندهها نشان میدهد ذائقه مخاطب، در جهت درستی تربیت نشده که حاضر است به هرچیزی بخندد. حتا اگر آن چیز، جمله عطاران به زن چاق فیلم باشد که میگوید «میزنم میترکونمتها».
پایان پیام
“ما در فیلم با شوخیهای پرخاشگرانه مواجهیم. یک نمونهاش تمسخر زن مجرد فیلم است.”
میشه بگین این دقیقا کجای فیلم بود؟
من این فیلمو دیدم ، اونقدری که می گین شوخی های غیر اخلاقی نداشت.یعنی دربرابر فیلمای دیگه ی امروز سینما اصلا موردی نداشت.یه فیلم شاد خانوادگی بود.