پایگاه خبری گلونی، محمد پورخداداد: امروز زادروز محمد رضا شجریان است. استاد آوازی که تبدیل شد به صدای مردم ایران.
در شور و هیجان انقلاب، در مصایب و سختیهای جنگ، در تنگنظریها، در غمها و شادیها. همهجا با ما بود و هست.
تبریک گفتن تولد کسی که مدتهاست از او خبری منتشر نمیشود، حس غریبی دارد.
کاش ببیند که زن و مرد و پیر و جوان این کشور هنوز هم عاشقانه دوستش دارند.
کاش کسی صفحههای مجازی آدمهای معمولی ایران را که او خود را متعلق به آنها میدانست، نشانش بدهند. ببیند که چگونه نوجوانی که عمرش اندازه آلبوم «بی تو به سر نمیشود»
هم نیست، برای معشوقش این تکه از دستان را میفرستد:
دوش دور از رویت ای جان جانم از غم تاب داشت
ابر چشمم؛ بر رخ از، سودای تو سیلاب داشت
او نمیداند که مولانا این شعر را گفته یا حافظ. شاید اصلا نداند مولانا شاعر است یا خطاط ولی این نزدیکی او و شعر دلیلش صدای سحرانگیز شجریان است که چنین عاشقانهای برای او ساخته است.
به محمد رضا شجریان نیاز داریم
جایگاه هنری استاد محمدرضا شجریان را میگذارم به عهده اهل موسیقی.
ما آدمهای معمولی، شجریان را فقط به خاطر اینکه کوچه پسکوچه موسیقی ایرانی را میشناسد دوست نداریم.
ما شجریان را فقط برای صدای زیبا و بینظیرش هم نمیخواهیم. اینها هست ولی همه ماجرا نیست.
ما شجریان را به خاطر دل خودمان میخواهیم. ما هستیم که به کسانی مثل شجریان احتیاج داریم.
بدون شک در نبود شجریان خلایی در زندگی ما ایجاد خواهد شد. آدمهای کمی هستند که چنین تاثیر در جامعه میگذارند.
شاید در این مرزوبوم به تعداد انگشتان یک دست هم کسانی با این مشخصات نداشته باشیم.
شجریان برای ما حکم یک جانپناه را دارد. او «راز دل» ما را میداند. او به جای ما از «بیداد» میگوید به جای ما ناله سر میدهد و به جای ما «فریاد» میزند.
در روزگاری که خنثی بودن و بیتفاوتی ویژگی هنرمندان شده است، محمد رضا شجریان همیشه صدای رسای مردم بوده است.
اینجاست که تفاوت شجریان با بقیه مشخص میشود. همپا بودن و همراه بودن است که شجریان را محبوب قلبها کرده است.
کسی که حتی نامش را بنا به سیاستهایی در رسانه ملی نمیبرند و سالهاست که مجوز کنسرت و اجرای زنده ندارد، هر روز بیشتر از قبل در دل مردم جا باز میکند.
باید امیدوار باشیم که نفس گرم او اگرچه ضعیف و خسته، مستدام باشد. همین هم برای ما آدمهای معمولی که هنوز خباثت سیاست و پول در رگ و خونمان نرفته کافیست.
کاش کسی در گوشش حرف دل همه ما را بزند:
بی همگان به سر شود بی تو به سر نمیشود
پایان پیام