خداحافظی پولاد کیمیایی از مردم و سلام او به توجه خبرها و تیتر یک رسانه
پولاد کیمیایی که دیروز از سینمای ایران خداحافظی کرد به فاصله یک روز از تصمیمش پشیمان شد.
دیروز دوشنبه ۱۵ بهمن بود که پولاد کیمیایی با انتشار مطلبی در اینستاگرام از سینما خداحافظی کرد و گفت از ایران میرود.
اما به نظر میرسد که پولاد قصه ما چندان در تصمیمش استوار نبود و یک روز نگذشته از تصمیمش برگشت و ماندگار شد.
پایگاه خبری گلونی؛ محسن فراهانی: انتشار خبر خداحافظی پولاد کیمیایی از سینما و مهاجرتش از ایران دو روز پیش توسط خودش منتشر شد.
خداحافظی پولاد کیمیایی
دقیقاً در روزهای میانی جشنواره فیلم فجر . درست در زمانی که فیلمش همچنان روی پرده بود و احتیاج به توجه داشت.
پس از انتشار این خبر، همهی نگاهها به سمت پولاد کیمیایی جلب شد.
کارگردانی که فیلمش در جشنواره آنچنان که باید مورد توجه اهالی رسانه و منتقدان قرار نگرفته بود.
فیلمی که در سکوت و خلوتی در حال اکران بود و خبر خاصی هم از شاهکار کارگردانی یا بازیگری و… در این فیلم منتشر نمیشد.
اما پس از انتشار خبر خداحافظی کیمیایی جوان، ورق برگشت.
تیتر یک رسانه شدن
همهی رسانهها پولاد کیمیایی را بر سرخط خبرهای خود آورند. چه رسانههایی که از او و تصمیمش حمایت کردند و چه آنها که منتقد او بودند.
اما خبر جدید رسید. پولاد کیمیایی تنها به فاصلهی یک روز از تصمیم خود منصرف شد.
او دلیل ماندن و نرفتنش را تماسها و پیامهای مردمی عنوان کرد که از او خواهش کردند بماند.
پس او هم به حرف مردم گوش کرد و ماند تا با قدرت ادامه دهد.
این رفتار چه قدر برایمان آشناست. گویا خودمان هم گاهی اوقات چنین رفتاری انجام دادیم.
مثلاً در کودکی وقتی از والدین خود خواستیم یک دستگاه سِگا برایمان بخرند و آنها با بیتوجهی از کنار خواسته ما گذشتند، گریه کردیم و با اعتراض گفتیم که پس ما از این خانه میرویم.
سگا را خریدند یا نخریدند مهم نبود. مهم این بود که حداقل چشمها و توجهها با سمت ما برگشت.
فهمیدند که ما هم در آن خانه زندگی میکنیم. توقعاتی داریم. احتیاجاتی داریم.
سگا را هم ذکر نخریدند شاید حداقل یک آتاری دستی خریده باشند.
اما امروز سالها از آن دوران میگذرد ما بزرگ شدهایم. یاد گرفتهایم برای رسیدن به خواستههایمان دیگر نباید گریه و قهر و ناز کنیم.
ما یاد گرفتیم برای مورد توجه قرار گرفتن باید تلاش کرد. جان کند. کار حرفهای و تخصصی انجام داد.
اما یک نکتهی دیگر در مورد رفتن و ماندن پولاد کیمیایی
خوشا به حال هنرمندان سینمای ایران که در این اوضاع اقتصادی عجیب کشور خیلی راحت میتوانند مهاجرت کنند.
مهاجرتی که شاید آرزوی میلیونها نفر باشد و امکانش را نداشته باشند.
مهاجرتی که پول و سرمایه و ویزا میخواهد. دقیقاً چیزی که مردم ما این روزها ندارند.
و باز هم خوش به حال هنرمندان سینمای ایران.
چرا که اگر یکی از مردم قصد مهاجرت از کشور را داشته باشند هیچ کس نازشان را نمیکشد. کسی نمیگوید بمان ما حمایتت میکنیم. کسی از رفتنمان غمگین نمیشود.
در هیچ رسانه موج خبری ایجاد نمیشود. انگار نه انگار.
راستی چرا برای مهاجرت غیرقانونی هزاران نفر از مردم ایران که خیلیهایشان با شکست یا حتا مرگ منجر میشود، چنین موج خبری ایجاد نمیشود؟
تا به حال عبارت «هنرمند مردمی» را شنیدید؟ معنی دقیق این عبارت چیست؟
طفلک مردم.
پایان پیام