پشت پرده خوانندگی برخی خوانندههای پرطرفدار امروزی مملکت ما
پایگاه خبری گلونی؛ محسن فراهانی: در این کشور خیلیها شب هنگام با آرزوی خواننده شدن سر بر بالین میگذارند.
با آرزوی انتشار آلبوم به خواب میروند. خواب خوانندگی در استیج برج میلاد را میبینند. رو به خیل عظیم هوادارانشان تعظیم میکنند. یک مصرع را میخوانند و برای مصرع دوم میکروفون را میگیرند سمت حضار داخل سالن. از قضا صدای خوبی هم دارند. بعضیهایشان حتا کلاس هم رفتند و نوت و سلفژ را میشناسند.
پشت پرده خوانندگی
اما تقریباً یک هزارمشان هم به آرزویشان نمیرسند.
الآن یا کارمندی ساده شدهاند و صبح به صبح با ظرف غذا سوار مترو میشوند.
یا بقالی، قصابی چیزی هستند و به دور از آرزویی خوانندگی.
اما این مملکت خواننده میخواهد.
استیجها نباید خالی بمانند. سالنها باید پر بشوند. تراکنشهای مالی باید مدام افزایش یابد.
تهیهکنندهها باید سر سفرهی زن و بچهشان نان ببرند. پس این دیگر هنر نیست. اقتصاد است. بیزینس است. پول است. پول پول پول.
پس شرکتها و موسسات و تهیهکنندهها دوره میافتند برای پول درآوردن.
این وسط چند خواننده درست و حسابی هستند که چون برای خودشان و هنرشان ارزش قائلند راست کار این تهیهکنندهها نیستند.
تهیهکنندهها کسی را میخواهند که قیافهاش به خوانندهها بخورد.
صدایش با دستگاه درست میشود. اتفاقا آنها عامدانه به دنبال خوانندههای بد میگردند تا با بزرگ کردنشان آنها را مدیون خود کنند.
وقتی طرف مدیون شد دیگر تن به هر کاری میدهد. ۴۰۰ سانس در سال اجرا میکند.
به هرجا بگویند میرود. هرچه بگویند تبلیغ میکند. هرچه بگویند میپوشد. چرا؟
چون او مدیون تهیهکننده است. این تهیهکننده بوده که او را گنده کرده است.
این تهیهکننده بوده که او را از چهچهه زیر دوش حمام چند ماهه به استیج برج میلاد رسانده است.
این تهیهکننده بوده که او را خواننده کرده است. پس هرچه ایشان بگوید.
مخالفت با تهیهکننده یعنی خداحافظی با دنیای موسیقی.
یعنی خداحافظی با هوادارها و عکاسها و ماشینهای خوشگل و تو چشم بودنها.
چون این تهیهکننده است که آن خواننده را بالا نگه داشته. نه هنرش. نه موسیقیاش. نه خودش.
فیلم پشت پرده خوانندگی
کاشت
یک خواننده بد را استخدام میکنند. چند ماه تبلیغ میکنند و یک آهنگ منتشر میکنند.
داشت
بیلبوردهای شهر را اجاره میکنند، به دختران رقصندهی اینستاگرام پول میدهند تا با آن آهنگ برقصند، سلبریتیها را به کار میگیرند و آهنگ را به صدر جدول بیشترین دانلود میرسانند.
مردم هم به تعداد دفعات دانلود آن آهنگ نگاه میکنند و آنها هم دانلود میکنند. میگویند حتماً چیز خوبی است که این همه دانلود شده است.
برداشت
حالا دیگر نوبت برداشت آن چیزی است که کاشته شده است.
پول کاشتند و پول برداشت میکنند. هزار سانس کنسرت میگذارند.
چرا اینقدر عجله دارند؟ چرا اینقدر فشرده؟
چون فصل برداشت کوتاه است. باید تا میتوانی برداشت کنی.
بعد نوبت آتش زدن زمین است تا آمادهی کاشت بعدی شود.
اینجاست که عمر هنری خوانندهی ما هم تمام میشود. اینجاست که باید برود زیر دوش آب.
پایان پیام