اخوان ثالث کنار فردوسی است به مزارش بروید و فاتحه بخوانید
پایگاه حبری گلونی آرشین ساکی: چندی پیش در مجلسی بودم که حرف اخوان و شعرهایش شد، مجلسی که در آن افرادی حضور داشتند که به قول جمالزاده کباده شعر و ادب که هیچ، کبادهی تاریخ هم میکشیدند.
حرف کودتای ۲۸ مرداد شد و حرف شعرایی که تحت تاثیر این فضا شعرهایی سرودهاند.
باالطبع حرف “فریاد” شد و “زمستان” و شعرهای اجتماعی که اخوان ثالث تحت تاثیر دوران خفقان سروده است.
تا به اینجای بحث خوب بود و من هم کیفور بودم از گفتن و شنیدن درباره کسی که تا سالها آن تصویر سیاه و سفیداش بر دیوار اتاقم خودنمایی میکرد.
بحث چرخید و جان گرفت تا رسیدیم به اتفاقهای هنگام مرگ این شاعر توانمند و دردسرهای خاکسپاریاش.
از بین جمع ۸ نفرهای که ادعای اخوان شناسی داشتند و معتقد بودند بر گردن ادبیات ایران حق بزرگی دارد تنها ۳ نفر بر سر مزارش رفته بودند و به طور دقیق آنجا را میشناختند. تازه مثلا اینها اخوان دوست بودند.
همین حالا خیلی از مردم محل دفن اخوان را نمیدانند.
اخوان ثالث کنار فردوسی است
اگر هم سری به مشهد و توس زده باشند خیلی کم اتفاق افتاده کسی به فکر بازدید از مزار ایشان باشد. چرا؟
چون ما همانطور که قدر فردوسی و حافظ و سعدی قدیم را ندانستیم، ارزش و منزلت اخوانهای معاصر را هم نمیدانیم.
اگر در سفرتان به مشهد دلتان هوایی شود که سری به مزار اخوان بزنید متوجه خواهید شد که اصلا تابلو و راهنمای مشخصی برای پیدا کردن مسیر و مقصد وحود ندارد.
جز همین تابلو بر روی دیوار که اگر کسی آن را نبیند هرگز به دیدار اخوان نمیرود.
گویی اهمیت این مکان به آن اندازهای نیست که برای معرفیاش و دسترسی به آن اقدامی صورت بگیرد.
نمیتوانم دلیل منطقی و درستی برای این نادیده گرفتنها پیدا کنم جز اینکه این کوتاهیها خواسته بر سر ادبیات معاصر ما سایه انداخته است.
شاعران همیشه در دورههای مختلف به نقدهای اجتماعی و سیاسی جامعه زمان خود پرداختهاند و همیشه هم نوک پیکان اتهام سمت آنها بوده.
پس عجیب نیست که اخوان هم با آن شعرهای زیبا و پر از معنا و مفهوم اش باید در جوار فردوسی باشد ولی همچنان مهجور.
پایان پیام