هجو چیست؛ تاریخ هجو در ادبیات عرب را بدانید
به گزارش پایگاه خبری گلونی دکتر حسن جوادی در کتاب «تاریخ طنز در ادبیات فارسی» نوشته است:
هجو و هجا به معنی بد گفتن، فحش دادن و استهزاء کردن در شعر است.
مثلاً تاریخ بیهقی می نویسد: «خطیبان را گفت تا او را زشت گفتند بر منبرها و شعرا را فرمود تا او را هجو کردند.»
درسگفتار اکبر کتابدار درباره هجو، قسمت اول:
دانلود کنید
فردوسی، که هجو او از سلطان محمود نمونه بسیار خوبی است در ادبیات فارسی و نشان میدهد که فقط جنبه حمله شخصی دارد میگوید:
چو شاعر برنجد بگوید هجا
بماند هجا تا قیامت به جا
منجیک ترمذی، از شعرای نیمه دوم قرن چهارم هجری، یکی از مخالفان خود را چنین نقد میکند:
ای خوا جه مر مرا به هجا قصد تو نبود
جز طبع خویش را به تو بر کردم آزمون
چون تیغ نیک کش به سگی آزمون کنند
وان سگ بود به قیمت آن تیغ رهنمون
بین هجو و مدح فاصله زیادی وجود نداشت، و اگر شاعر مدیحه سُرا جرات هجو گفتن ممدوح را پیدا میکرد، بیمهابا میگفت.
در دربار سلاطین، شاعر اول مدح کسی را میگفت، بعد تقاضای صله میکرد و در آخر اگر نتیجهای نمی شد، او را تهدید به هجا میکرد:
سه بیت رسم بود شاعران طامع را
یکی مدیح و دگر قطعه تقاضایی
اگر به داد سوم شکر ورنداد هجا
از این سه بیت دو گفتم دگر چه فرمایی
هجا در شعر جاهلی عرب سلاحی بود در خدمت قبایل مستخاصم.
قبل از آغاز جنگ شاعری قبیله دیگر را هجو میگفت، و شاعری از آن قبیله جواب میداد.
بعضی از مردم از هجو شاعران بیشتر از کشت و کشتار میترسیدند، زیرا گاهی یک هجو چنان خفت و خواری برای قبیله به شمار میرفت که اثرش به آسانی محو نمیشد.
اعراب جاهلی معتقد بودند که هجو را یا باید با خون شست یا با هجوی دیگر.
در یونان باستان و در میان شعرای قدیم ایرلند نیز به هجوگویی حالتی جادوگرانه میدادند و معتقد بودند که شاعر هجوسرا میتواند کسی را که میخواهد به آستانه نابودی بکشاند.
بدین ترتیب میبینم که در اجتماعات باستانی هجانویس مورد احترام مردم بود، چون او را صاحب قدرتی جادویی و خارق العاده میدانستند.
اما به تدریج با گذشت زمان، هجاویسی جای خود را به طنزنویسی داد، که از طرفی ظرافت و نکته سنجی بیشتری میخواست و غیرمستقیمتر بود، و از سوی دیگر برای نویسنده، که دیگر از قدرت جادویی او کسی با کی نداشت، مسئولیت کمتری در بر داشت.
برای شنیدن قسمتهای دیگر کلیک کنید
پایان پیام