آموزش نوشتن متن طنز و پاسخ به این سوال که مطلب طنز را چه طوری شروع کنیم؟
به گزارش گلونی دکتر اسماعیل امینی نوشت: قلم و کاغذ داریم، یا اگر با لپ تاپ و کامپیوتر مینویسیم، صفحۀ ورد را بازکردهایم و سوژه را هم یادداشت کردهایم و انگیزۀ طنزنویسی هم داریم. اما شما به ما بگویید که چه طوری شروع کنیم؟
آموزش نوشتن متن طنز
چندبار نوشتهایم و خط زدهایم و حالا داریم کلافه میشویم.
اولین گام برای نوشتن طنز این است که آدم کلافه بهتر است طنز ننویسد، طنزنویس تا خونسرد و آرام نباشد، کارش به جایی نمیرسد.
برای آغاز چند راه ساده وجود دارد و صدها امکان خلاقانه که به تدریج و بر اثر تجربه اندوزی، به آن دست مییابیم.
نگران نباشید! قرار نیست که شما را به تجربهاندوزی دعوت کنیم و بگوییم: راه شروع طنزنویسی فقط تجربه و مطالعه و تمرین است.
چند راه ساده و البته بسیار مهم و حرفهای در شروع مطلب طنز از این قرار است:
۱- یک جملۀ سادۀ خبری بنویسید و آن را گسترش بدهید. مثلا «دیروز هوای شهر ابری بود» حتی میتوانید یک جملۀ علمی و درسی را برای شروع بنویسید. مثلا «آب در دمای صد درجه میجوشد».
و یا هر جملۀ ساده و معمولی دیگر که ممکن است به نظر تکراری باشد و اصلا بانمک نباشد و ظرفیت طنز نداشته باشد.
حالا همان جملۀ ساده را گسترش دهید، یعنی از آن نقبی بزنید به انسانها و زندگی و خصلتهای آشکار و پنهان انسانی.
مثلا: دیروز هوای شهر ابری بود اما نگهبان ادارۀ ما عینک آفتابی زده بود، چون معتقد است که با عینک آفتابی ابهتش بیشتر میشود و مجبور نیست با کارمندان و مردم، چشم در چشم بشود.
یا مثلا: آب در صد درجه میجوشد اما این کارمند بانک سرکوچۀ ما در هزار درجه هم نمیجوشد. نه سلام کسی را جواب میدهد و نه حتی سرش را بلند میکند که بپرسد چه کار دارید؟
۲- یک ضربالمثل را بنویسید و آن را گسترش بدهید. مثلا «شترسواری دولا دولا نمیشود».
در این شیوه مرحوم علی اکبر دهخدا، استاد نامدار طنز آثار بسیار ارزشمندی دارد که در کتاب مقالات دهخدا آمده است. به جای ضربالمثل میتوانید از یک خط شعر استفاده کنید.
۳- از یک پرسش و پاسخ شروع کنید. مثلا «-مامان چرا من باید برم مدرسه؟ -برای درس خواندن.
-خب بعدش چی؟ -میری دانشگاه -بعد دانشگاه چی؟ -بعد برای خودت آدم میشی؟ -یعنی الان آدم نیستم؟ -نه یعنی متخصص میشی؟ -یعنی هر کس متخصص نیست آدم نیست؟»
میبینید که ادامۀ این گفتوگو خیلی ساده پیش میرود. در این گونه مطالب نیز، راه اصلی برای ادامۀ کار، پیدا کردن ارتباط میان سخنان دوطرف با مناسبات اجتماعی و انسانی است.
۴- میتوانید از یک جمله یا اصطلاح رایج در گفتار روزمره شروع کنید. مثلا «خیالم راحت شد!» از وقتی شنیدم که اختلاسهای کمتر از صد میلیون پیگیری نمیشود خیالم راحت شد.
یا مثلا «دلم خنک شد» گاز خانهمان را قطع کردند و دلم خنک شد، سرم خنک شد، دست و پایم خنک شد، دل و رودهام خنک شد.
قبلا هم اشاره کردم که شروع مطلب طنز صدها راه خلاقانه دارد.
این چهار شیوۀ پیشنهادی فقط برای آشنایی با چگونگی شروع بود و بهترین راه برای یادگرفتن شروع خوب، مطالعۀ آثار بزرگان طنز و یادداشت کردن روشهای آغاز مطلب در آنهاست، اما نه برای تقلید و رونویسی، بلکه برای باز شدن ذهن و آشنایی با امکانات نوشتن.
این مطلب یک قسمت از مطالب آموزش طنزنویسی استاد امینی بود. برای مطالعه سایر قسمتها اینجا کلیک کنید.
پایان پیام