غزلی برای محمدرضا شجریان سروده دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی
یکی از غزلیات کتاب طفلی به نام شادی، تازهترین مجموعه شعر محمدرضا شفیعی کدکنی، غزلی برای استاد شجریان است.
به گزارش گلونی شعر و موسیقی دو هنری هستند که هیچگاه از یکدیگر جدا نمیشوند.
دکتر شفیعی کدکنی یکی از اساتید بزرگ ادبیات فارسی هستند و غزل در آن زلال بیکران را به محمدرضا شجریان تقدیم کردند.
در تمامی غزل شاهد ستایش صدای تکرارنشدنی محمدرضا شجریان هستیم.
صدایی که برای همه شنوندگان متفاوت است و تجربه شنیدن این صدا برایشان لذت بخش است.
و شفیعی کدکنی صدای شجریان را مسافری میداند که از مرزها عبور کرده و به عنوان پیامی مهم به سراسر دنیا منتقل میشود.
همچنین او صدای محمدرضا شجریان را نیرویی میداند که باعث میشود روح تمامی موجودات دوباره زنده شود.
به نوعی صدای او را امیدی برای تمام مردم دنیا میداند.
و به زیبایی هرچه تمامتر آن را با زبان شعر به تحریر درآورده است.
غزلی برای محمدرضا شجریان
غزل در آن زلال بیکران را با هم بخوانیم:
بخوان که از صدای تو سپیده سر برآورد
وطن، زِ نو، جوان شود دمی دگر برآورد
به روی نقشه وطن، صدات چون کند سفر
کویر سبز گردد و سر از خزر برآورد
برون زِ ترس و لرزها گذر کند ز مرزها
بهار بیکرانهای به زیب و فر برآورد
چو موجِ آن ترانهها برآید از کرانهها
جوانههای ارغوان زِ بیشه سر برآورد
بهار جاودانهای که شیوه و شمیم آن
ز صبرِ سبزِ باغِ ما گُلِ ظفر برآورد
سیاهی از وطن رود، سپیدهای جوان دمد
چو آذرخشِ نغمهات زِ شب شرر برآورد
شب ارچه های و هو کند، زِ خویش شست و شو کند
در این زلال بیکران دمی اگر برآورد
صدای توست جادهای که میرود که میرود
به باغ اشتیاق جان وزان سحر برآورد
بخوان که از صدای تو در آسمانِ باغ ما
هزار قمریِ جوان دوباره پَر برآورد
سفیرِ شادی وطن صفیر نغمههای توست
بخوان که از صدای تو سپیده سر برآورد
شاعر: محمدرضا شفیعی کدکنی
پایان پیام