شیون فومنی که بود و چه کرد؟

شیون فومنی که بود و چه کرد؟

به گزارش گلونی محمدحسین شمسایی در وبسایت مرکز دایره‌المعارف بزرگ اسلامی نوشت: شیوَنِ فومَنی، میراحمد، شاعر گیلانی (۱۳۲۵-۱۳۷۷ ش / ۱۹۴۶- ۱۹۹۸ م) که به‌ سبب گرایش به شعر گیلکی و پرداختن به آیین و آداب بومی گیلان، نام و اشعارش در این سامان رایج گشته است.

میراحمد سیدفخری‌نژاد متخلص به شیون فومنی در شهر فومن دیده به جهان گشود.

آموزش‌های ابتدایی و ۳ سال اول دبیرستان را در فومن و رشت گذراند و ۳ سال دوم دبیرستان تا دیپلم طبیعی را در مدرسه رازی کرمانشاه سپری کرد.

در سال ۱۳۴۵، از مرکز تربیت معلم، فوق‌دیپلم تجربی گرفت و وارد آموزش ‌و پرورش شد.

از سال ۱۳۴۶ نخست به ‌عنوان سپاهـی دانـش در طارم استـان زنجان، و سپس در شهرستان ساری مازندران مشغول خدمت شد.

در سال ۱۳۵۱ بـه آموزش‌ و‌ پرورش رشت منتقل شد و تا سال ۱۳۷۵ در این شهر، افزون‌بر آموزگاری، در جایگاه شاعر و شخصیتی ادبی و فرهنگی مشغول کار بود و از آن ‌پس به تهران مهاجرت کرد (عباسی، ۷۹-۸۰؛ فخرایی، ۳۵۱؛ سیدفخری‌نژاد، ۷- ۸).

شیون فومنی در جوانی به سرودن شعر رو آورد. او در آغاز به سرودن شعر به گویش گیلکی گرایش پیدا کرد؛ چنان‌که بیشتر ترانه‌های محلی خود را طی سال‌های ۱۳۴۷-۱۳۵۱ سرود.

او افزون‌بر شعر و شاعری، در زمینه موسیقی نیز فعالیت داشته است.

وی از سویی با سرودن ترانه‌های فارسی و گیلکی، با خوانندگان و آهنگ‌سازان کشور همکاری کرده، و از سوی دیگر، در سامان‌دهی موسیقی گیلان با موسیقی‌دانان و نوازندگان بومی همکاری تنگاتنگی داشته است.

او در ۱۳۶۹ ش، برای تشکیل گروه موسیقی بومی «گیل چاووشان» با فریدون پوررضا (۱۳۹۱ ش) همکاری کرد و چندی نیز عضو شورای موسیقی استان گیلان بود.

شیـون بـرای استـوارکردن سروده‌های بـومی، به پـژوهش در فولکلور شمال کشور پرداخت.

او چندی در حوزه شعر و ادبیات کودکان با سرودن داستان‌های منظوم فعالیت کرد و مدتی هم به نگارش فیلم‌نامه و نمایشنامه روی آورد.

شعر شیون بسیار ساده و روان است و این‌همه وام‌دار اصطلاحات و کنایه‌های آشنای بومی، افسانه‌ها و باورهای محلی، تصویر طبیعت گیلان، و نیز تصویر اوضاع معیشتی مردم آن سامان است.

شیوه روایت، طنز و زبان بومی، ۳ عنصر بنیادین شعر شیون به شمار می‌روند.

شیون شاعری طنزپرداز و جدی است. در شعر محلی او، طنز غالب است.

ابزارهای طنز شیون در روایت، عبارت‌اند از: کنایه، مثل‌های گفتاری، شخصیت‌پردازی، توصیف، تشبیه، مقایسه، مناظره، نکته (خرده) گیری، حاضرجوابی و محاوره‌گرایی.

هنر شیون آن بود که توانست شعر بومی را از عرصه کتاب و روزنامه و نشریات، فراتر ببرد و به میان توده‌ها و اقشار گوناگون اجتماعی آورد.

در نیم قرن گذشته، شعر گیلکی در دو مرحله توانست از محدوده کتاب و نشریات و محافل روشن‌فکری فراتر رود و در میان عموم مردم رایج شود.

در مرحله نخست، اشعار محمدعلی افراشته (۱۲۷۸- ۱۳۳۹ ش) با گرایش آشکار مسلکی، از سوی روشن‌فکران سیاسی در میان عموم طبقات اجتماعی گیلان، به‌ویژه اقشار میانی و فرودست، رواج یافت و در مرحله بعدی، شعر گیلکی در سال‌های ۱۳۵۰-۱۳۶۰ با رشد چشمگیری برپا خاست و در گستره وسیع‌تری مخاطب یافت.

این مرحله که پس از سال‌ها سکوت آغاز شده بود، وام‌دار شعرهای شیون فومنی و محمدولی مظفری سیاهکلی (۱۳۱۷-۱۳۶۲ ش) است که با ابزار ارتباطی نوار کاست، در میان مردم نفوذ گسترده‌ای یافت.

جهت‌گیری‌ها و قالب‌های شعری شیون فومنی

ترانه‌سرایی یکی از جهت‌گیری‌های شعری شیون است. او ترانه‌های فراوانی سرود که گوشه‌هایی از فولکلور گیلان را بیان می‌کرد.

ترانه‌های شیون بیشتر با الهام از طبیعت و زندگی روستایی و با بهره‌گیری از زبان روزمره مردم گیلان سروده شده است.

شیون افزون ‌بر ترانه، به منظومه‌سرایی نیز می‌پرداخت.

منظومه‌های شعری شیون به دو دسته عمده تقسیم می‌شوند: منظومه‌هایی که خود خالق آنهاست و منظومه‌هایی که از اشعار و آثار دیگران اقتباس کرده، و آنها را با برداشتی دوباره سروده است.

در بخش دوم، دو نوع اقتباس در شعر او وجود دارد: یکی اقتباس از آثار مکتوب و یا شفاهی شاعران و نویسندگان دیگر، چون «منظومه شهر هِرت» ساعدی، و دیگر اقتباس از فرهنگ عامه، همچون داستان «گئشه دمرده».

منظومه‌های «گاب» (گاو)، «آقادار»، و «گاب دَکَفته بازار» از دیگر منظومه‌های شیون است.

منظومه «آقادار» نه ‌تنها از نظر مضامین هنری یکی از بدیع‌ترین آثار در گویش گیلکی است، بلکه از نظر مردم‌شناسی نیز اثری ارزشمند است.

موضوع این منظومه از داستان مرقد آقا، اثر نیما یوشیج تأثیر پذیرفته است.

در این منظومه، افزون‌بر اصل داستان که بیان‌کننده تقدس برخی درختان و دخیل‌بستن به آنها و نیز گویای باورهای مردم نسبت به آنهاست.

برخی آداب و رسوم سفر نیز بیان شده است، مانند آب ‌ریختن پشت سر مسافر و از زیر قرآن ردشدن او؛ مهاجرت شغلی؛ ۷ سنگ در آب انداختن؛ و آداب و باورهای دیگری چون گره‌زدن سبزه سیزده، مهاجرت فصلی پرندگان، نام برخی از پرندگان، درختان و میوه‌های جنگلی، مسافرت با حیوان باربر، و بهره‌برداری گوناگون از درختان.

منظومه یادشده به‌طور کامل چاپ نشده، اما حیدر مهرابی در مقاله «نقد و بررسی منظومه آقادار»، بخش‌های اصلی و مهم آن را مکتوب کرده است.

«آقادار» داستان زندگی روستایی فقیری است که هنگام گذر از جنگل، درختی را می‌بیند و شاخه‌های آن را برای ساختن چوب‌دستی می‌پسندد و نشانه و علامتی رویش می‌گذارد؛ ازسوی‌دیگر، گروهی آن علامت را نشان مقدس می‌شمارند و به‌عنوان درخت مقدس در اطراف آن به نیایش می‌پردازند.

منظومه تراژیک «گئشه دمرده» (در گویش گیلکی به معنی عروس غرق‌شده)، داستانی عاشقانه است که بر بستر ادبیات شفاهی سروده شده، و بسیاری از آداب‌‌و‌رسوم و آیین‌های روستایی گیلان در آن بیان شده است.

این منظومه داستان عروسی است که هنگام رفتن به خانه بخت، در رودخانه‌ای غرق می‌شود. همراه با نقل این داستان، از موضوعاتی یاد می‌شود، مانند: باور به سرنوشت، ابزارهای سفر، ابزار روشنایی، پاپوش‌های بومی، مثل‌ها، روش‌ها و آیین کشت‌وکار، برخی خوراکی‌های طبیعی جنگلی، افسانه‌ها، راه‌های روستایی و بین‌شهری، پوشش سقف ساختمان‌ها، تشبیه‌ها، تمثیل‌ها، برخورد اسطوره‌گونه با برخی حیوانات، آداب عروس‌کشان، ساز و نقاره، دره‌سری (انعام بدرقه عروس)، خنچه، هفت‌سین، مراسم عقد، جهیزیه، گردش عروس و داماد به دور آب به هنگام ورود به حیاط خانه داماد، رنگ و طرح برخی پوشاک مردانه و زنانه، آداب عروسی، نامزدبازی، مراسم خواستگاری، ابزارهای روشنایی شبانه، حیوانات و حشرات گزنده، پرندگان مهاجر، بازی‌ها و شیطنت‌های کودکانه، برخی بیماری‌ها و رسوم عروسی شبانه.

موضوع منظومه «گاب»، چگونگی دادن شناسنامه به روستاییان است. این منظومه طنزآمیز با اقتباس از منظومه «سجل‌فاگیران» افراشته، اما با طرحی نو و مضامینی تازه، به‌نوعی تغییر هویت انسان روستایی را در نظام استبدادی و بوروکراتیک به تصویر کشیده است.

ماجرای منظومه به اوایل دوران حکومت محمدرضا پهلوی بازمی‌گردد که مأموران ثبت برای صدور شناسنامه، به روستایی در گیلان می‌روند و برای تعیین نام خانوادگی، مردم یکی‌یکی وارد اتاقی می‌شوند که مأموران و کدخدا در آنجا نشسته‌اند.

کشاورزی ساده‌لوح بدون رعایت آداب شهری وارد می‌شود و مأموران نیز نام او را گاب (گاو) می‌گذارند.

او سپس برای تغییر نام خود بسیار کوشش می‌کند، ولی نامش را به گوساله تغییر می‌دهند. پایان منظومه با طنزی تراژیک همراه است.

شاعر در منظومه «گاب»، بسیاری از مناسبات اجتماعی و آداب‌ورسوم مردمی را نام می‌برد؛ ازجمله، تبانی کدخدا با دولتمردان، جلب توجه کدخدا و دولتمردان از سوی مردم، و مهمان‌داری و پذیرایی از شخصیت‌های فرادست.

برخی از آداب‌ورسوم همسایگی مثل قرض‌گرفتن لوازم خانگی و کمک‌کردن به همسایه‌ای که کار سنگین یا مهمانی بزرگ دارد؛ واکنش مردم به شکست و پیروزی یکدیگر؛ نام بسیاری از خوراکی‌ها و بیماری‌ها؛ انواع پوشاک شامل سرپوش و تن‌پوش و پاپوش؛ نام برخی از حیوانات؛ نام شماری از شاعران بومی؛ برخی عناوین سرزنش‌آمیز، مانند حلواخورِ سر قبر، و کنیز و کلفت؛ برخی عناوین افتخارآمیز؛ آداب‌ خانه‌تکانی و ترمیم و تعمیر خانه؛ سوگند خوردن و سوگند دادن؛ اثاثیه خانه و لوازم پذیرایی؛ متلک‌ها، مثل‌ها، اشاره‌ها و ادا و اطـوارهـا؛ و بـرخـی مشغـولیت‌هـا و کارهـای کـودکانـه.

شیون فومنی از ضرب‌المثل‌های رایج در فرهنگ مردم ایران، چه فارسی و چه بومی، و نیز واژه‌های ناب گیلکی استفاده فراوان می‌برد و همین ویژگی موجب می‌شود که شعرش همه‌پسند و دل‌نشین باشد.

نمونه‌ای از شعر او چنین است: روزی که می‌آمد / بامدادش تازه بود / خروسش می‌خواند / قناری‌اش ارزن داشت / کبوترش پرواز … / اینک، در هیاهویی ناخواسته / تنهایی‌اش را، گم کرده است.

در دفتر کوچه‌ باغ حرف که ۱۷۴ قطعه از دوبیتی‌های شیون را در بر دارد، بیش از ۵۰ مثل و کنایه معروف، به‌طور مستقیم و غیرمستقیم به کار برده شده است.

کاربرد مثل در دیگر آثار او نیز به همین صورت فراوان و چشمگیر است. شیون در به‌کارگیری مثل در منظومه «نقل و نبات هاپ» نیز شیوه‌ای زیبا و خلاقانه دارد و به‌طور دقیق از این نوع ادبی بهره برده است.

استقبال مردم از نوارهایی که شیون با صدای خود منتشر کرده بود، موجب شد هم در زمان حیات وی و هم طی دو دهه پس از درگذشت او، موسیقی‌دانان سرشناس گیلانی برای برخی از ترانـه‌هایـش آهنگ‌سـازی کنند.

همچنین منظومه «گاب دکفته بازار» را در سال ۱۳۸۱ هنرمندان رادیو نمایش گیلان، با کوشش و روایت حامد سیدفخری‌نژاد (فومنی)، پسر شاعر، در قالب نمایش به اجرا گذاشتند.

پس از درگذشت شیـون، افزون ‌بر برنامه‌های ادبی ـ فرهنگی، انجمن‌های ادبی و هنری، و انجمن آثار و مفاخر فرهنگی آیین پـاسداشت او را بـرگزار کـردند.

همچنین، بـرنامه‌های فرهنگـی ـ ورزشی گوناگونی به یادبود او برگزار شد که برخی از آنها هر سال در سال‌روز درگذشت او در شهر زادگاهش و بر مزارش برگزار می‌شود.

در دانشکده زبان و ادبیات فارسی دانشگاه گیلان نیز ۳ تن از دانشجویان دوره کارشناسی ارشد، پایان‌نامه خود را به موضوع سبک شعری و شخصیت علمی ـ ادبی شیون اختصاص داده‌اند.

در زادگاه شیون، خیابان و میدانی را به نام وی نام‌گذاری، و تندیسش را نصب کرده‌اند.

در میدان سید جمال‌الدین اسدآبادی در رشت، معروف به سبزه‌میدان ــ که امروزه به نوعی میدان یادبود مفاخـر گیلانـی است ــ تندیسی از شیـون فومنی در کنـار دیگر مفاخر این دیار نصب شده است.

شیون فومنی پس از یک دوره بیماری در شهریور ۱۳۷۷، در یکی از بیمارستان‌های تهران درگذشت و در بقعه سلیمان‌داراب رشت به خاک سپرده شد.

پایان پیام

کد خبر : 202392 ساعت خبر : 9:36 ب.ظ

لینک کوتاه مطلب : https://golvani.ir/?p=202392
اشتراک در نظرات
اطلاع از
0 Comments
Inline Feedbacks
نمایش تمام نظرات