زیرخاکی سریالی که هنوز زیرخاکی نشده است
به گزارش گلونی اینروزها سریال زیرخاکی درحال بازپخش است. مجموعهای که زمان زیادی از پخش ابتدایی آن نگذشته اما همچنان تماشاگر را با خود کشانده و لحظات شیریناش را به رخ میکشد.
فیلمنامهای پر کشش و ملیح، نشان دادن برههای از تاریخ با لحن و ساختار کلامی ملموس که مخاطب ما به ازای آن را در جامعه دیده و با آن سر و کار دارد، فضاسازی موفق و محسوس، بازیهای یکدست، کارگردانی بدون ادعا به همراه قاببندیهای ساده و درست، همشانه و سنگ بودن کمدی موقعیت و کلامی، خلق شخصیتهای شیرین از قبیل فریبرز، همسرش، فرزند و صاحبخانه با گویش شیرازی و به دور از تمسخر اقوام از نکات مثبت این مجموعه تلویزیونی به شمار میرود.
زیرخاکی سریالی که هنوز زیرخاکی نشده است
پژمان جمشیدی فیلم به فیلم و سریال به سریال تجربه و دانشاش نسبت به بازیگری بیشتر شده و در زیرخاکی شخصیتی سادهدل را بازی میکند که ناخواسته قربانی سوتفاهمات شده و این نوع از ساختار تعریف شخصیت به کمدی موقعیت اثر رنگ بهتری بخشیده و برگ برنده نویسنده و کارگردان شدهاست.
جمشیدی هنوز برای کامل شدن راه بسیاری دارد، عدم کنترل روی تنفس هنگام خندیدن و ادای جملات پیدرپی یکی از نکاتی است که باید در ادامه راه اصلاح شود.
آنچه که در کارنامه این بازیگر، در کنار تلاش محسوساش، مشاهده میشود، او را به زودی، در کنار غریزه، به بازیگری تکنیکی بدل میکند.
به هرحال پژمان جمشیدی به همراه سایر بازیگران چهره و نیمه چهره نمرهای قابل قبول گرفته است.
نگارنده تاکید دارد که در صورت فیلمنامهای با داستان پرکشش و ملیح (و حتا نه لزوماً بانمک) بهره بردن از بازیگران توانا در کنار چهرههای ناشناخته و کارگردانی بدون ادا، مجموعهای خوب و پرمخاطب را شکل داده و بازپخش چندباره آن نیز مخاطب را پای تلویزیون مینشاند.
از سویی زیرخاکی نمونهای به نسبت خوب (و نه عالی) در مقایسه با سریالهاییست که به قصد کمدی و ایجاد فرح عمومی ساخته میشوند.
پایان پیام
نویسنده: نیما نعمتیزاده