کیسه آب گرم و داستانی واقعی از ترکیدن آن

کیسه آب گرم و داستانی واقعی از ترکیدن آن

به گزارش گلونی یکی از اعضای تحریریه در مورد خطرات استفاده از کیسه آب گرم نوشت: قبل از این که بخوانید بدانید من خوبم. خدا را شکر.

تجربه‌ای به دست آورده‌ام که باید با شما به ‌اشتراک بگذارم.

چند روز پیش طبق معمول از نوشتن زیاد، کمرم درد گرفت. ساعت یازده ‌و نیم صبح بود که کیسه آب گرم را پر کردم.

نشستم پشت میز و کیسه را دقیقا پایین گردن بین دو کتف گذاشتم. گرمای دلچسبی وارد بدنم شد و مشغول تایپ کردن شدم که مدیر فنی گلونی زنگ زد.

کمی خم شدم و موبایل را برداشتم و کیسه هم سر خورد و درست بالای باسن، کمی متمایل به سمت راست قرار گرفت.

مشغول گپ زدن بودم و داشتم درباره مسائل فنی پویش مشترک با ویرگول حرف می‌زدم.

طبق آن چه که موبایلم ضبط کرده است، دقیقا بعد از ۷ دقیقه و ۲۶ ثانیه صدای فریاد من و وحشت همسرم شنیده می‌شود و تلفن قطع می‌شود.

وقتی داشتم حرف می‌زدم احساس کردم چند قطره آب داغ روی بدنم ریخت.

چون از کیسه آب گرم زیاد استفاده می‌کنم اغلب این تجربه را دارم که مقداری آب کنار درب آن جمع می‌شود.

ناخودآگاه دستم را بردم پشت سرم تا به خیال خودم کیسه را درست کنم که ناگهان آب جوش از کیسه بیرون زد.

از همین پارگی کوچکی که در عکس این یادداشت می‌بینید.

شاید در یک ثانیه شاید هم کمتر، آب روی دستم، کمر و باسنم ریخت و تا صندلی را عقب بکشم و بلند بشوم کار خودش را کرد.

دویدم به سمت حمام آب را باز کردم و روی بدنم گرفتم. ناخودآگاه نگران کمرم بودم اما ناگهان سوزشی سخت در دست راستم حس کردم و نگاه که کردم دیدم پوست انگشت معروف به انگشتری کنده شده و انگشت کوچک نیز از دو جا نابود شده است.

خوشبختانه در خانه پمادی داشتیم که زود روی سوختگی مالیدیم و به سمت درمانگاه از خانه خارج شدیم.

در طول زندگی این نخستین بار است که این طور سوختگی را تجربه کردم و تا ۲ ساعت که با قرص دردم کمی آرام گرفت آن قدر ناله کردم که انگار تیر جنگی خورده باشم.

این اتفاق را شرح دادم که بگویم اگر از کیسه آب گرم استفاده می‌کنید بسیار مراقب باشید. اگر آن را در رختخواب می‌برید و یا روی شکم‌تان می‌گذارید بسیار مواظب باشید.

اگر وقتی کیسه بالا و بین دو کتفم بود، پاره می‌شد خدا می‌داند چه بلایی سرم می‌آمد.

این کیسه به هر دلیل چند سانت پاره شد و من خدا را شکر با مصدومیت شدید دو انگشت و سوختگی ناچیز بخش‌هایی از بدنم نجات پیدا کردم.

گاهی حادثه نزدیک نزدیک است. در کیسه‌ای جا خوش کرده که گرمای بیرونش حالت را خوب می‌کند اما داغی درونش می‌تواند پشت لپ‌تاپ، در یک ثانیه کلک‌ات را بکند.

برای همه شما آرزوی سلامتی و شادی دارم.

پایان پیام

نویسنده: رضا ساکی