آرامگاه فردوسی و حفظ این میراث ارزشمند
به گزارش گلونی نظامی عروضی که خود در ۵۱۰ قمری به دیدن مرقد فردوسی رفته بود، گفته است که چون پیشوای مذهبی توس اجازه دفن فردوسی در گورستان مسلمانان را نداد، او را در شهر طابران در باغ خود به خاک سپردند.
متاسفانه گزارشهای زیادی از بیتوجهی و بیمهری نسبت به پیکر و آرامگاه فردوسی از همان نخستین لحظههای مرگ او تا همین سالها در دست است.
با این وجود آرامگاه سراینده شاهنامه که به قول دکتر جعفر یاحقی نقطه کانونی فرهنگ ایران است، توانست از طوفان ویرانیهای مکرر توس به دست ترکان، مغولان، ازبکان و تیموریان سر سلامت بیرون آورد ضمن اینکه همواره دلسوزانی بودهاند که با عشق و احترام در مقابل عوامل ویرانکننده نام و یاد فردوسی تمام قد ایستادهاند.
اگر از خیل ادیبان و اهل فرهنگ بگذریم نمونه این افراد را در جمع روستاییان اطراف آرامگاه میبینیم که در سالهای اولیه انقلاب آرامگاه را از برخی آسیبها مصون داشتند.
بنای امروزی آرامگاه ارتباط تنگاتنگی با احساسات ملیگرایانه اوایل سده دارد.
ادیبان و دانشمندانی چون بهار در آغاز این سده تلاشهای بسیاری در جهت ساخت آرامگاه کردند و شخص محمدتقی بهار اثبات ملیگرایی رضاخان را در گرو ساخت آرامگاه برای فردوسی میدانست.
نهایتا کریم طاهرزاده بهزاد در پی پیشنهاد عبدالحسین تیمورتاش، وزیر دربار، نقشه بنا را طراحی کرد اما آن طرح عملی نبود و ساخت بنا بر مبنای نقشه آندره گودارد فرانسوی آغاز شد اما سقف بنا همان سقفی که بهزاد طراحی کرده بود، باقی ماند.
ساخت آرامگاه نیز به دست حسین نجارباشی زنجانی و حسین آقا لرزاده انجام و سنگهای مورد استفاده نیز از معدن سنگ مرمر خلج در نزدیکی مشهد استخراج شد.
ظاهر ساختمان متبادرکننده تصویر پرسپولیس و مقبره کوروش به ذهن مخاطب است و از نمای آن امروزه در پول ملی، صنایع دستی، تمبرها و… استفاده میشود.
ساخت آرامگاهی برای فردوسی همت جمعی از ایراندوستان و ملیگرایان آن روزگار را میطلبید که به زیبایی و شکوه تمام در جهت گرامیداشت حکیم توس ماموریت خود را به انجام رساندند.
حفظ این میراث اما به اندازه همت برای ساخت آن حائز اهمیت است و وظیفه آن برعهده ماست.
پایان پیام
نویسنده: کیمیا قنبری