رشد مخاطبین نمایش خانگی و شکست سریال های تلویزیون
به گزارش گلونی چه شده که مخاطب از اثری که بابت آن پول میدهد بیشتر استقبال کرده و میلی به تماشای مجموعههای رایگان تلویزیون نداشته باشد؟
مگر بیننده از داستان جذاب، خوشکشش و ملموس که خوب هم تعریف شود و بازی بازیگرانی که به درستی انتخاب و هدایت شده باشند بدش میآید؟
مرکز افکارسنجی روابط عمومی رسانه ملی جدیدترین مخاطبان برنامه های تلویزیونی را اعلام کرد و بر اساس آمار به دست آمده، همچنان ۸۱/۷ درصد مردم همانطور که پیشتر رئیس رسانه ملی گفته بود، پاسخشان به پرسش آیا در طول شبانهروز از برنامههای تلویزیون بهره میگیرند؛ بله بوده است.
درستی این آمار بعید و غیر واقعی به نظر میرسد آنهم در حالی که دیگر خبری از یکی از پربینندهترین برنامهها یعنی نود در فهرست پخش سیما نیست برنامهای که فوتبال برتر با حواشی همچنان ادامه دارش، حتی نتوانسته تا کنون یک سوم از بینندههای آن را بدست آورد و مردم مدتهاست که آن را پس میزنند.
شاید این آمار پر از تردید، به بازپخش مجموعههایی برمیگردد که در زمان خود بیننده داشته و همچنان علاقهمند دارند.
تکرار سریال یا برنامههایی مانند؛ رپرتوار رضا عطاران با ترش و شیرین و متهم گریخت و … دودکش و پادری و خندوانه، که درباره مورد آخر، بازپخش آن از دوره آخر بیشتر مخاطب داشت.
رشد مخاطبین نمایش خانگی
آنچه نزدیک به یقین به نظر میرسد مدیریت کنونی تلویزیون در جذب مخاطب با مجموعههای سطحی، تکراری، خالی از محتوا و ناتوان در تولید آن است.
فقر کمدی و دوری از تشویق برای نشاط عمومی تکیه بر موضوع غم و نشان دادن تصویری کهنه و غیر واقعی از جامعه بخشی از ناکامی و ریزش مخاطبین تلویزیون است.
از سویی آماری دیگر نیز به تازگی منتشر شده که نشان میدهد با کاهشی قابل انتظار، مخاطبین سیما به حوالی پنجاه درصد رسیده و پر بینندهترین برنامههایش با همین عدد و رقم؛ متعلق به دورهمی و پس از آن، عصر جدید است.
در موقعیت کنونی کرونا در جامعه و نیاز به سرگرم کردن مردم، نمایش خانگی گوی سبقت را بیرحمانه و درست، از رسانه میلی ربوده است.
البته نگارنده معتقد است، به جز سریال میخواهم زنده بمانم، در ویاودیها هم خبر شگفت انگیزی وجود ندارد، کافی است به آمار نظرسنجی سینما درباره میزان رضایت از محصولات در حال پخش شبکه خانگی که در کانالهای تلگرام نظر سنجی سینما دیلی و فیلم نیوز منتشر شد نگاهکی بیندازیم.
درصد آرای شش سریال حاضر در نظرسنجی عبارت اند از:
۱- میخواهم زنده بمانم: ۴۰/۸ درصد
۲- سیاوش: ۱۴/۷ درصد
۳- ملکه گدایان: ۱۴/۶ درصد
۴- دراکولا: ۱۴/۵ درصد
۵- گیسو: ۱۳/۷
۶- مردم معمولی: ۱/۷ درصد
اینکه چرا فاجعهای با نام مردم معمولی با چنین شکستی فاحش روبهرو و میخواهم زنده بمانم نسبت به سایر آثار، مورد پسند مردم واقع شده آشکار است؛ اولی در متن و روایت سطحی است و دومی عمیق. بازیها در اولی ناتوان، دم دستی، نادرست و در دومی چند لایه، قابل باور و یقهگیر است. دومی داستان عجیب و غریبی ندارد، فقط نوع روایت و زاویه دید و تعریف درست آن، مخاطب را نسبتا اسیر میکند.
آیا میخواهم زنده بمانم به راستی پرتوان است؟ در اینکه این مجموعه نیز بدون نقص نیست تردیدی وجود ندارد؛ نوسان در وجود کشش و جذب و دفع بیننده، تزلزل در تعریف داستان و اندکی کشدار شدنشاش، اینها بخشی از مشکلات سریالاند.
با همه این اوصاف، میخواهم زنده بمانم سریال خوبی است و آمار منتشر شده، هر چند نمیتواند خیلی قابل قبول باشد اما نشان دهنده شوق تماشاگر و اقبال مردمی است.
در کنار این توضیحات، نباید فراموش کنیم که این مجموعه، با همه خوبیهایش، اما در اوج فقر داستان و اثر خوب، در موقعیت کنونی دارد ابوعطا میخواند!
در مجموع و در مقایسهای ساده و بدون دردسر، میتوان مشاهده کرده و پیبرد که آنچه که صدا و سیما از آن ترسید بر سرش آمد، بخش مهمی از نظارت بر هووی خود را برعهده گرفت اما همچنان در کنترلاش در ربودن مخاطب ضعیف ماند.
هفته به هفته میل بیننده به تماشای ویاودیها بیشتر از مجموعههای سطحی تلویزیون میشود.
نمایش خانگی مدتها است که دارد با شدت و ضعف رشداش را میکند اما تلویزیون هنوز دارد ستایش میسازد و با بازپخش سریالهای رضا عطاران، پیام بازرگانی گرفته و پول جمع میکند.
پایان پیام
نویسنده: نیما نعمتی زاده