از سغدستان تا زابلستان و فردوسی و تاریخ نگاری در شاهنامه
به گزارش گلونی نشست تخصصی با موضوع فردوسی و شاهنامه توسط کانون ایرانشهر دانشگاه علامه طباطبایی و گروه رَشن با همکاری گلونی برگزار شد.
دکتر خداداد رضاخانی استاد دانشگاه لایدن هلند یکی از سخنرانان این نشست بود.
شاهنامه یک منبع تاریخی است و بدین ترتیب باید با دید تاریخی به شاهنامه فردوسی بنگریم و به علت اینکه شاهنامه فردوسی را به علت وجود تقدس عاری از هر گونه حس انتقادی در نظر میگیریم.
از سغدستان تا زابلستان و تاریخ نگاری در شاهنامه
دیگر سخنرانیهای این همایش را در این لینک ببینید.
سایر ویدیوها در نماشای گلونی
خصوصا از نگاه ادبی به آن نگاه میکنیم و دیگر دیدهای هویتی و فرهنگی که نسبت به شاهنامه داریم، این مسئله ما را از نگاه کردن به شاهنامه به عنوان یک منبع مهم تاریخی منع می کند و مقداری در نگاه کردن به شاهنامه به عنوان یک متن تاریخ نگارانه تاثیر میگذارد.
چون با توجه به نکاتی که ذکر شد و دید زبانی هم که موجود است در واقع این اثر از جرگه یک اثر مهم تاریخی برای مورخان خارج می شود.
شاهنامه در واقع یک نقش بسیار مهمی در تاریخ شرق ایران دارد و در توس نوشته شده است.
هرچند توس امروزه در منتهی الیه شرق ایران قرار دارد اما در دنیایی که فردوسی در آن زندگی میکرده است و حکومتهای سیاسی که فردوسی از همه به آن ها نزدیکتر است.
به خصوص به حکومت سامانیان که سالها بود بر آن منطقه حکومت میکرد و سالها بود که زبان فارسی زبان رایج آن حوالی بود مثل بلخ، بخارا و…. به زبان رسمی امپراتوری سامانی هم تبدیل شد و توس درست در مرکز این حکومت بود.
بسیاری از پژوهشگران معتقدند که فردوسی فقط از یک منبع یعنی شاهنامه منصوری که نگارش یافته اقدام به سرایش شاهنامه کرده است و در واقع نقش فردوسی را تنها شاعری در نظر گرفتهاند.
در حالیکه شاهنامه فردوسی غیر از امر شاعری کارهای مهم دیگری هم در این اثر عظیم انجام داده است.
روایتهای تاریخی در شاهنامه فردوسی به سه دسته معمول تقسیم میشوند: دسته اول اسطورهای (پیشدادی)، دسته دوم پهلوانی (کیانی)، دسته سوم تاریخی (اسکندر، اشکانی، ساسانی).
پایان پیام
نویسنده: فاطمه نصیری راد