ببر بیان در شاهنامه و معنی اصلی آن
به گزارش گلونی کامران کشیری در صفحه گروه چهرداد درباره نام ببر نوشت:
«همه ما این گربهسان بزرگ جثه و شکوهمند را میشناسیم.
اما نام «ببر» در زبان فارسی از کجا آمده است؟
در زبانهای اروپایی این جانور را به نام دیگری میخوانند. برای مثال: در فرانسه tigre، در آلمانی و انگلیسی tiger (با تلفظ متفاوت)، در یونانی τίγριςو در لاتین tigris ضبط شده است.
نکته جالب اینجا است که ریشه این واژه را احتمالا باید در پارسی باستان جست و جو کرد، زیرا tigra در پارسی باستان به معنی «تیز و نوک دار» است که دو جا به کار رفته:
۱- به عنوان صفت (برای کلاه گروهی از سکاها)
۲- به عنوان نام خاص برای رود دجله
اینکه چگونه این واژه به صورت یک واژه قرضی یا وام واژه و به واسطه یونانی و لاتین، نام این جانور در زبانهای اروپایی شده دقیقا مشخص نیست، چون متون باقی مانده در پارسی باستان اندک هستند و در آنها به نام این گربه بزرگ بر نمیخوریم.
اما خود واژه «ببر» به واسطه از زبان سنسکریت (زبان هندیان باستان) گرفته شده است.
در سنسکریت به این گربه بزرگ vyāghra میگفتند و همین واژه است که توسط ایرانیان وام گرفته شده و به تدریج و با تحولات آوایی ( vagr> vavr> babr ) به شکل کنونی درآمده است.
بنابراین ریشه نام این گربهسان بزرگ، چه «ببر» و چه «تایگر»، به زبانهای هند و ایرانی باستان میرسد.
نکته مهم دیگر این است: «ببر بیان» که جامه مشهور رستم است، ربطی به این گربهسان بزرگ ندارد.»
ببر بیان در شاهنامه و معنی اصلی آن
ببر بیان در شاهنامه و معنی اصلی آن
طبق گفتهها، در اساطیر و حماسههای مردم جهان، قهرمانان گذشته از تواناییهای فراطبیعی، ابزار و سلاح خاصی هم دارند.
در حماسههای ایران نیز چنین است؛ سیاوش زرهی دارد که سلاحی بر آن کارگر نیست.
کیخسرو این زره را به گیو میبخشد و گیو و فرزندش بیژن، به هنگام نبرد با دشمنان ایران بارها از آن استفاده میکنند.
اما شاید مهمترین جامه و زره در حماسهها «ببر بیان» باشد: جامه مخصوص رستم.️
متاسفانه توصیف دقیقی از ببر بیان در روایات نیامده، جز اینکه سلاحی بر آن کارگر نیست. از دیرباز این جامه را از پوست ببر میپنداشتند.
نگارگران شاهنامه هم از قدیمترین نسخهها تا دوره معاصر، رستم را با پوست ببر تصویر کردهاند. اما آیا به راستی این جامه جنگی رستم، از پوست ببر بوده است؟
قدیمیترین نسخههای نگارهدار شاهنامه به اواخر سده ۷ و ۸ هجری تعلق دارند.
روایاتی که در توصیف ببر بیان آمده (همچون برهان قاطع) نیز اکثرا متعلق به سده نهم و دهم هجری به بعد هستند؛ دورهای که زبان فارسی متحول شده و معنای اصلی بسیاری از واژگان کهن از یاد رفته بود.
در روزگار کهن که زبانشناسی به صورت حرفهای و تخصصی وجود نداشت، افراد برای توجیه معانی واژههای کهن از اطلاعات روزگار خودشان استفاده میکردند.
این رویه که «اشتقاق عامیانه» یا Folk Etymology نام دارد هنوز هم نزد بسیاری از افراد رایج است.
در توجیه اشتقاق ببر بیان، نخست بهتر است ببینیم بخش اول آن یعنی «ببر» به چه معنی است. همانطور که قبلاً متذکر شدیم، واژه «ببر» به عنوان گربهسان درنده معروف – وامگیری از واژه سنسکیت vyāghra – بوده و اگر در زبانهای پارسی باستان یا اوستایی معادلی داشته به ما نرسیده است.
گذشته از این، درندگانی همچون گرگ، ببر، پلنگ و دیگران در دین زردشتی کهن از آفریدگان اهریمنی بودند و اشارهای به جامههایی که از پوست آنها درست شده و خاصیت فراطبیعی داشته باشد، در متون کهن پیش از اسلام در دست نیست.
اما در متون اوستایی با جانور دیگری رو به رو میشویم که آبزی و مقدس است.
پوستی به رنگ قهوهای مایل به سرخ دارد و ایزدبانو آناهیتا جامهای از این پوست را پوشیده است.
نام این جانور در اوستایی baβri است که در پهلوی babrag شده این جانور در نوشتههای پهلوی در ردیف سگان ذکر شده و کشتن آن نیز از گناهان بزرگ بوده است.
این در حقیقت همان جانور جونده معروفی است که در انگلیسی beaver و در آلمانی biber خوانده میشود.
بر روی رودها با شاخههای درختان سد میسازد و در فارسی معاصر به غلط «سگ آبی» هم خوانده شده است.
با توجه به اینکه در دورههای بعدی این واژه در فارسی به تدریج فراموش شد، ظاهرا بین babrag و babr که همان گربهسان درنده نامدار است در زبان فارسی خلطی صورت گرفت و جامه رستم را از پوست ببر درنده پنداشتند
توجیه بخش دوم این ترکیب یعنی «بیان» با دشواری بیشتری رو به رو است. کسانی که بخش اول این ترکیب را همان ببر معروف تصور میکردند، نتوانستند برای «بیان» توضیح و توجیه درستی ارائه کنند پیشنهادی چون «ببر مغان» یا «ببر بغان» (به معنای جامهای شاهانه یا خدایوار از پوست ببر یا همانند اینها) به دلایل گوناگونی همچون نداشتن شاهد یا توجیه دقیق تحولات آوایی در گذر زمان مناسب و قانع کننده نبوده است شاید متن اوستایی آبان یشت برای گرهگشایی از این راز سودمند باشد.
در بند ۱۲۹ از این یشت، در توصیف جامه آناهیتا چنین میخوانیم:
baβraini. vastrā̊. vaŋhata.arəduuī. sūra. anāhita
اردویسور اناهیتا جامههایی ببرین (از پوست ببر) میپوشد.
در همان یشت در بند ۱۲۳ جمله جالبی آمده:
zaranaēnəm. paiti.dānəm.vaŋuhi. hištaite. Dražimna
(آناهیتا) زرین «پنامی» در بر کرده میایستد (آن) نیکو واژه paiti.dāna که در پهلوی padām شده و صورت دیگر آن panām است، در اینجا به معنای جامه و پوشش است.
اما در فرگرد ۱۴ وندیداد همین واژه به عنوان نوعی جامعه و خفتان هم به کار رفته و در متون پهلوی از پدام به عنوان جامهای که زیر زره میپوشند یاد شده است.
امروزه پنام، دهانبندی است که موبدان هنگام نیایش آتش استفاده میکنند تا نفسشان، آتش مقدس را آلوده نکند.
تحول آوایی این واژه اوستایی به «بیان» کاملا منطقی است
(paiti.dāna> paddān> paydān> payān> bayān) )
در نهایت به عنوان نتیجه گیری میتوان چنین استنباط کرد که اصل اوستایی ببر بیان baβraini,paiti.dāna بوده، جامهای از پوست همان جانور جونده که به دلیل تقدس و ارزش استفاده، زیر زره پوشیده میشده است.»
پایان پیام
خرید از سایتهای معتبر با کد تخفیف گلونی
کلیک کنید