شخصیتهای فیلم صحنه زنی عمق ندارند
به گزارش گلونی فیلم سینمایی صحنه زنی دومین ساخته بلند علیرضا صمدی است که در بخش جلوهگاه شرق سی و هشتمین جشنواره جهانی فیلم فجر اکران شد. اثری که، به دلیل تصمیم عجیب هیئت انتخاب، از جشنواره فیلم فجر بازماند و یک بار دیگر شانس خود را برای دیده شدن آزمود.
داستان
دار و دستهای به سرپرستی اسد، کسب و کارشان صحنهسازی تصادفهای جعلی و گرفتن خسارت و دیه است.
صحنهسازیهایی مانند تصادف برای تلکه کردن یا دیه گرفتن و درآمد نامشروع.
فیلمنامه
در ظاهر فیلم به یکی از آسیبهای جدی و واقعی جامعه میپردازد اما با تغییر زاویه دید و تمرکز نسبی روی زندگی اسد (رئیس گروه خلافکاران)، زندگی قبلی و از دست دادن همسر و فرزندش، رابطه عاطفی او با یک دختر و سرانجام نزدیک شدن به خانم مددکار، عمقش را از دست داده و حرف مهم و تاثیرگذاری درباره قربانیان صحنهزنی به مخاطب منتقل نمیشود.
در واقع فیلم، بیشتر به مشکلات و نیازهای اسد میپردازد و نه قربانیان صحنهزنی.
اسد میان قهرمان و ضد قهرمان بلاتکلیف بوده و همین نوسان موجب میشود، فیلم از واکاوی یک آسیب تلخ اجتماعی دور بماند.
سایر شخصیتها مانند سبزواری و خانم مددکار نیز در سطح مانده و به خوبی پرداخت نمیشوند.
همچنین برخی از روابط علی مانند سرعت نزدیک شدن دو شخصیت اسد و مددکار، غیر قابل باور و سرسری نوشته شده است.
کارگردان
صمدی، هر چند در نشان دادن لحظات خشن درگیری موفق است اما هیچکدام در خدمت هدف و عمق حرف اصلی و پیام یاد شده اجتماعی رفتار نمیکند.
صحنه زنی خوش ساخت است اما به دلیل ضعف فیلمنامه و شخصیت پردازی، هدر رفته و بی نتیجه میماند.
بازیگری
بهرام افشاری در نقش اسد، تا حد زیادی متفاوت ظاهر شده و تماشاگر را تحت تاثیر قرار میدهد، رویدادی که با بازی مجید صالحی در نقش سبزواری رقم نمیخورد.
صالحی حضوری ناتوانتر از سایر فیلمهای جدیاش داشته و اگر گریماش را نادیده بگیریم، گاه همانها را تکرار کرده است.
صحنههای خشن و عدم تعیین گروه سنی مخاطب
فیلم صحنهزنی همچنان منتظر اکران بوده و در جشنواره جهانی فیلم فجر نیز مورد استقبال تماشاگران قرار گرفت.
نگارنده در تعجب است که چرا در نمایش جشنواره، گروه سنی مشخص نشده و نوجوانان، آخرین اثر صمدی را با همه خشونتهای تلخش تماشا کردند، کاری که انتظار میرود در اکران عمومی مورد توجه و دقت قرار گیرد.
پایان پیام
نویسنده: نیما نعمتی زاده