قسمت شانزدهم می خواهم زنده بمانم و دوئلی زنانه
اگر این سریال را ندیدهاید بدانید که خطر لو رفتن داستان وجود دارد
به گزارش گلونی چند ماهی میشود که سریالی با تم عاشقانه و در فضایی به دور از این سالها جای خود را در میان برنامه هفتگی مخاطبین پر و پا قرص سریالهای ایرانی باز کرده است و بدون هیچ اغراقی نیز بهترین انتخاب تا به اکنون از بین دیگر سریالهای در حال پخش پلتفرمهای خانگی بوده است.
میخواهم زنده بمانم اثری صرفا عاشقانه و کم سطح نیست که فقط احساس مخاطب را درگیر کند، بلکه محصولی چند وجهی است که به زیبایی تمام عشق و احساس را با بیعدالتی و خیانت و دیگر موضوعات روز دهه شصت به هم آمیخته است.
این سریال در بستر سالهای دهه شصت، دهه دوری که شاید برای مخاطبین دهههای اخیر قابل درک نباشد اما تا همیشه مرور فضای آن در تصویر دلنواز و چشمنواز خواهد بود، به تصویر کشیده است.
قسمتهای ابتدایی میخواهم زنده بمانم با گرههای بسیاری شروع شد و به پیش رفت و کمکم مخاطب را با خود به طوفان حوادث شخصیتها کشاند. به طوری که قسمتهای میانی این مجموعه پر از التهاب و تنش حاصل از عمل و عکسالعمل شخصیتهای نه چندان کم این سریال بود.
این قسمت را در فیلیمو ببینید
حالا اما در قسمتهای اخیر دیگر خبری از آن همه التهاب نیست اما هنوز نیز هر قسمت جذابیت و غافلگیری خاص خود را به دنبال دارد.
در قسمت شانزدهم ما شاهد رویارویی زن اول امیر شایگان (زهره افشار) با زن دوم او (هما حقی) هستیم که خود به نوعی مقدمه دوئلی زنانه برای پیشبرد قصه فیلم در قسمتهای آتی خواهد بود.
در این قسمت صحنه ورود زهره افشار به منزل شایگان و نحوه دیالوگگویی زهره با هما به قدری برای مخاطب مهیج و نفسگیر است که میتوان این صحنهها را در دسته بهترین صحنههای کل این مجموعه قرار دارد.
آزاده صمدی به زیبایی توانسته است در این مجموعه در نقش زنی دیکتاتور که خودرایی از ظاهر و کلام او میبارد ایفای نقش کند و در ذهن مخاطب شخصیتی منحصر به فرد و جدای از دیگر شخصیتهای زن فیلم به جای بگذارد که تا همیشه فراموشیناپذیر است.
در همین دقایق این قسمت، زمانی که نادر سرمد با تلفن منزل هما حقی تماس میگیرد و با او صحبت میکند، نویسنده به زیبایی حضور خشم و نفرت دو رقیب عشقی این زوج (امیر شایگان و هما حقی) را در صحنههای متوالی تلفیق میکند.
به گونهای که یکی در آشیانه آنان در حال تفرقهافکنی است و یکی از بیرون به دنبال پاپوش دوختن برای این رابطه است آن هم درست در زمانی که هما دل به مردی بسته که روزی بالاجبار و از روی مصلحت به عقد او درآمده است.
یا در صحنه ورود شیوا مستور به مخفیگاه مفتاح، مخاطب صحنه ورود باشکوه زنی جسور و بیباک را به محیطی خوفناک و مردانه با تعدادی زیادی آدم چشمگرسنه به تماشا مینشیند که هر لحظهاش سرشار از ترسی است که مخاطب را برای تماشا به وجد میآورد.
به طور کل این قسمت از این مجموعه اپیزودی است با تمی زنانه که مهرههای اصلی آن را زنان محکم و استوار کنونی با گذشتهای آشفته و پیچیده بازی میکنند و توانستهاند با سطح بالای کیفیت محتوایی این قسمت، اشتیاق مخاطب را برای دیدن اپیزودهای بعد بالا ببرند.
پایان پیام
نویسنده: هانیه شریعتی