فیلم ماشین مرا بران و مشخص نبودن مرز درام و زندگی
به گزارش گلونی حسین معززینیا در کانال خود نوشت:
ماشین مرا بران، اقتباس نه کاملاً وفادارانه ریوسوکه هاماگوچی است از قصهای به همین نام نوشته هموطنش هاروکی موراکامی.
فیلم در بخش مسابقه جشنواره کن شرکت داشت، جایزه بهترین فیلمنامه را برد، همچنین جایزه اول فیپرشی را.
«ماشین مرا بران» با موازی کردن موقعیت یک زوج شروع میشود: «مرد، کارگردان و بازیگر تئاتر است و تمرینهای نامتعارفی انجام میدهد برای ورود به دنیای آثاری که اجرا میکند.
زن فیلمنامهنویس و نمایشنامهنویسی است که آثارش حین مراوده با مردها و معاشقه با آنها شکل میگیرد».
مرز میان درام و زندگی برای زن و مرد چندان واضح نیست، صحنهها جوری اجرا میشود که برای ما هم وضوح پیدا نکند.
دنیای اثر به همین ترتیب گسترش پیدا میکند، کاراکترهای تازه و موقعیتهای دراماتیک بعدی آغشته به همین عدم وضوحاند؛ دستمایهای که در نوشتههای موراکامی سابقه دارد و البته در یک اقتباس سینمایی، دشوار است که با همان ظرافت یک متن ادبی شکل بگیرد.
ولی «ماشین مرا بران» در نهایت موفق میشود این لحن را بسازد و به نتیجه برساند.
فیلم با اینکه تقریباً با همان اجزای قصه اصلی پیش میرود (که قصه کوتاهی است) سه ساعت زمان دارد.
استراتژی ساختاری هاماگوچی این بوده که به قصه شتاب ندهد تا بتواند اجزای متقارن قصه را ذره ذره کنار هم قرار دهد و توجه تماشاگر را به تکرارها و رفت و برگشتها جلب کند.
لحظاتی ممکن است حس کنید مکث بیش از انتظار است و خستهکننده، ولی در اغلب سکانسها این مکث روایی قابل توجیه است.
«ماشین مرا بران» فیلم قابل بحثی است، اما اگر چنین دنیایی و چنین ساختاری را دوست دارید، بیشک فیلم درخشان لی چانگدونگ در سال ۲۰۱۸ یعنی «سوزاندن»، همچنان نمونه کاملتری است.
در «سوزاندن» هم درست همین دستمایهها مورد استفاده قرار گرفته: «پسری که ذهن قصهپرداز دارد و میخواهد بنویسد وارد ماجرایی میشود که در آن، مرز میان زندگی و درام چندان مشخص نیست».
بخشی از عناصر داستانی ماشین مرا بران با سوزاندن مشترک است (سوزاندن هم اقتباسی از یک قصه کوتاه موراکامی است) اما ظرافتهای بصری و قدرت فضاسازی لی چانگدونگ، بسیار چشمگیرتر از هاماگوچی است.
لینک فیلم ماشین مرا بران در IMBD
نقد سایر فیلمهای داخلی و خارجی را در این لینک بخوانید
پایان پیام
خرید از سایتهای معتبر با کد تخفیف گلونی
کلیک کنید