منابعی درباره طنز حافظ و مفاهیم اجتماعی در روزگار ما
به گزارش گلونی در صفحه ۲۴۵ کتاب «حافظ حافظه ماست» نوشته بهاءالدین خرمشاهی آمده است:
«حافظ هم مصلح اجتماعی و هم به همین جهت مبارز نستوهی است، اما عرصه مبارزهاش سیاست نیست، و چنانکه گفتیم حس و حساسیت و شور و شخصیت اخلاقی نیرومندی داشته است.
امثال شاه شجاع، از نیک یا بد، از ظالم یا عادل، گذرا بودند، و آنقدر در جهان فکری حافظ نفوذ نداشتند که نیکیها و بدیهای ماندگارتر و عمیقتر.
حافظ به دین و عرفان تعلق خاطر عمیقی دارد و تصور نمیکنم دیگر نیازی به طرح و اثبات تفصیلی اینگونه مسائل داشته باشیم، حافظ متکلم و قرآنشناس عالیمقامی است. همانطور که سلف متدین و حقایق شناس او سعدی، از مؤذنان بد آواز به طنز و طعن یاد میکرد، و قرآن خواندن بیدردانه و بیاخلاص را عملی میدانست که رونق مسلمانی را بر باد میدهد؛ حتی در جایی چیزی را به مصحفی که با زر و تزویر و بیهنرانه فراهم شده باشد تشبیه میکند: {مصحفی زشت است که به آب زر نبشتست}، حافظ هم از یک سو میگوید: هر چه کردم همه از دولت قرآن کردم یا تا بود وردت دعا، و درس قرآن غم مخور و از سوی دیگر میگوید: حافظا می خور و رندی کن و خوش باش ولی/ دام تزویر مکن چون دگران قرآن را.
در عصر او در فساد اجتماعی از فسادهای دیگر بارزتر بود – گو اینکه فساد سیاسی هم بیداد میکرد. دو نهاد مقدس به تحریف و انحراف کشیده شده بود: شعریت و طریقت، پیداست که در این میانه چه بر سر حقیقت میآید.
به عیان میدید که: آتش زهد ریا خرمن دین خواهد سوخت؛ میدید که نقد صوفی همه صافی بیغش نیست، مرغ زیرک به در خانقه اکنون نپرد/که نهادست به هر مجلس وعظی دامی و میگفت: عنان به میکده خواهیم تافت زین مجلس/ که وعظ بیعملان واجبست نشنیدن؛ و گاه از کوتاهی دست خود به طنز یاد میکرد:
نه من ز بیعملی در جهان ملولم و بس /ملامت علما هم ز علم بیعمل است.
حافظ یک دشمن را از میان همه دشمنان خود، بیشتر به رسمیت میشناسد و همه عمر و اندیشه و هوش و هنر و کاریترین سلاح خود یعنی طنز را وقف مبارزه با آن میکند، و آن هم حوره ریا است که علم و عمل و فضل و هنر و فرد و جامعه را به تباهی میکشاند.»
منابعی درباره دوره زندگی حافظ و طنز در دیوان و اشعار او:
-از کوچه رندان، عبدالحسین زرین کوب، انتشارات امیرکبیر
-مکتب حافظ، مقدمه بر حافظ شناسی، منوچهر مرتضوی، نشر توس
-ذهن و زبان حافظ، بهاءالدین خرمشاهی، انتشارات ناهید
-شرح شوق، سعید حمیدیان، نشر قطره
-این کیمیای هستی، محمدرضا شفیعی کدکنی، نشر آیدین
-عرفان حافظ یا تماشاگه راز، مرتضی مطهری، انتشارات صدرا
-عرفان و رندی در شعر حافظ، داریوش آشوری، نشر مرکز
-نامههای حافظ، بهروز ثروتیان، نشر سبزان
-حافظ حافظه ماست، بهاءالدین خرمشاهی، نشر قطره دانلود از فیدیبو
این کتاب بخشی دارد به نام «طنز حافظ» که بسیار خواندنی است
دانلود مقاله
طنز در شعر حافظ از ابوالحسن نجفی
طنز حافظ از دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی
طنز حافظ: تاملی انتقادی بر مقاله استاد شفیعی کدکنی
طنز در شعر حافظ نوشته عبدالامیر چناری
کتاب
ابوالحسن نجفی: «به گمانم در هر غزل حافظ میتوان کم و بیش کلمهای یا عبارتی طنزآمیز پیدا کرد؛ اما این سؤال مطرح میشود که: چرا تا پیش از خانلری کسی متوجه طنز حافظ نشده؟ خانلری خودش میگفت که طنز با غزل منافات دارد؛ یعنی کسی انتظار نداشت در غزل طنز بیاورند.
در زبانهای دیگر هم دیده نشده که در غزلی طنز به کار رفته باشد. دارم از خانلری نقل قول میکنم و به نظر میرسد که سخن او درست باشد. تنها استثنا «هاینریش هاینه» است؛ ولی عجیب است که «گوته» پس از اینکه ترجمه دست و پا شکستهای از دیوان حافظ به دست آورد، متوجه شد که حافظ طنز به کار برده است. برایش بسیار جالب بوده و به طنز حافظ هم اشاره میکند.
در غزل گوته هم طنز دیده میشود؛ اما سوال من هنوز هم باقی است: چرا خود ما متوجه طنز حافظ نشدهایم؟ یک علت دارد:
ما با دیوان حافظ فال و استخاره میگیریم!»
نماشای گلونی را دنبال کنبد
پایان پیام