قسمت آخر سریال جزیره؛ به هرحال خسته نباشید
به گزارش گلونی قسمت چهاردهم سریال جزیره که آخرین قسمت این فصل از سریال بود هم به اتمام رسید.
ما در این قسمت دیدیدم که چطور میتوانیم زیرآب دوستمان را بزنیم.
پیشنهاد میکنیم این قسمت را با دقت ببینید چون لازمتان میشود.
به هرحال ممکن است در محل کاری، جایی لازم باشد از روی رفاقتهایتان رد شوید، هرچند اکثرا بلد هستند اما اگر احیانا در این زمینه بیاستعداد هستید، سعی کنید یاد بگیرید، خوب است.
کارگردان برای اینکه بدآموزی زیرآب زدن دوست را پنهان کند، به صحرا میگوید باید عذاب وجدان بگیرد تا مخاطب بداند که آخر این کار عذاب وجدان است.
البته عذاب وجدان صحرا به درد شوهرعمه ما میخورد دیگر، یکی نیست به او بگوید آن موقع که زبانت دراز بود و برای وفا قیافه گرفته بودی، عذاب وجدانت کجا بود؟ والا.
همچنین صحرا تلاش میکند با وفا صحبت کند، که ما در این سکانس شاهد یک مکالمه تاثیرگذار هستیم.
بعد هم صحرا را میبینیم که از شدت غصه و عذاب وجدان در حالی که زور میزند که گریه کند وسط خیابان راه میرود.
کیفش هم جوری گرفته که شما اگر دزد هم نباشید، دلتان میخواهد کیفش را بدزدید.
شاید برایتان سوال پیش بیاید که صحرا ماشین داشت، چرا پیاده است؟
پیادهروی وسط خیابان، تاثیرگذاری خیلی بیشتری دارد. پیادهرو را هم برای شوهرعمه من گذاشتهاند، شما باید از وسط خیابان عبور کنید.
قسمت آخر سریال جزیره
در سکانسی دیگر کارگردان قصد داشته به مخاطب نشان بدهد که این سریال در دوران کرونا فیلمبرداری شده است.
ما میبینیم که همه مشغول پختن نان هستند. مخاطب سالها بعد با دیدن این قسمت میگوید: آخی یادش بخیر، کرونا آمد و همه در خانه مشغول نان پختن شدند.
از کارگردان برای ثبت و ماندگار کردن این لحظه تاریخی ممنونیم.
البته متوجه نشدیم چطور نانی را که نرگس همان لحظه توی فر گذاشت، آماده شد و برای سعید از فر درآورد.
شاید فر آدم پولدارها فرق میکند و این قابلیت را دارند که در پنج ثانیه نان را بپزند.
در سکانسی دیگر میبینیم که صحرا سرش را انداخته پایین و به انبار میرود.
نگهبان انبار هم او را راه میدهد. ما نمیدانیم این چه نگهبانی است؟ فکر میکردیم نگهبان کارش این است که اجازه ندهد کسی وارد شود، ولی در دنیای پولدارها همه چیز متفاوت است.
در نهایت هم وقتی صحرا نصف شب به انبار میرود، میبینیم که در را روی او میبندند و او را در انبار حبس میکنند.
این که حقش بود، تا او باشد سرش را نیندازد پایین و هرجایی برود.
فصل یک سریال جزیره در این سکانس نفسگیر و سرتاسر هیجان به پایان میرسد.
طبق اخبار منتشر شده قرار هم نیست فصل دوم ساخته شود، و همین جور در هوا سریال پایان یافت.
کارگردان مخاطب را بیشتر از این لایق سریال فوقالعادهاش ندانسته و فکر کرده تا همین جا هم زیاد بود برای ما.
خودتان میدانید، به ما ربطی ندارد، اما پیشنهاد میکنیم دفعه دیگر که خواستید سریال بسازید، سر و ته سریال را مشخص کنید.
همین جوری یک فیلمی دیدهاید و فکر کردید چقدر باحال است برود ایرانیاش را بسازم، چندتا هنرپیشه خوب بیاورم و بدترین بازیها را از آنها بگیرم، یک خواننده هم بگذارم تنگش که جذابتر بشود، نتیجهاش میشود جزیره و میدان سرخ.
برای آبروی خودتان میگوییم وگرنه که ما نشستهایم در خانه نان و ماستمان را میخوریم، به ما چه.
به هرحال برای ثبت ابدی گریم بازیگران در ذهن مخاطب، بازی زیر پوستی احمد آقا، کشف استعدادهای تازه و همچنین تلاشتان در جهت تاثیرگذاری سریال ممنون، هرچند حقیقتا ما تحت تاثیرقرار نگرفتیم.
جزیره را در فیلیمو ببینید
نقد این سریال را بخوانید
پایان پیام
نویسنده: بیتا اشکانیان
ایرانیها چه دغدغههایی دارند؟
اینجا را ببینید