قسمت دهم جزیره؛ دست های قربانی
به گزارش گلونی در قسمت دهم سریال جزیره ما با نحوه صحیح گرفتن دیانای به صورت نامحسوس آشنا میشویم.
چنان طبیعی و نامحسوس که هیچکس شک نمیکند.
نکتهای که در این قسمت توجه ما را جلب کرد، چشمهای ویولت بود.
طبق سواد اندک ما وقتی پدر و مادر چشمهای قهوهای داشته باشند، فرزندشان نمیتواند چشم سبز یا آبی داشته باشد.
حتی اگر یکی از آنها چشم سبز یا آبی داشته باشد و دیگری چشم قهوهای، ژن چشم قهوهای غالب است.
به هر حال ما وارد مسائل پزشکی نمیشویم، از آنجایی که این سریال سرتاسر واقعیت است، پس قطعا این موضوع هم بررسی شده است و صرفا برای اینکه یک بچه، چون چشم روشن دارد پس باید در فیلمی او را نشان بدهند، تاثیری در انتخاب آنها نداشته است.
قسمت دهم جزیره
در سکانسی از فیلم میبینیم که صحرا به دیدن ارشد میرود برای پس دادن انگشترش.
ارشد بیهوش است و صحرا انگشتر را از جعبه درمیآورد و آن را روی تخت ارشد میگذارد.
حقیقتا سکانس تاثیرگذاری بود ولی خب این چه کاری بود؟
اگر عوامل پشت صحنه نبودند که انگشتر گم میشد. طلا گران شده است، برای تاثیرگذاری دست به هر کاری نزنید.
در ادامه میبینیم که سعید با مشت به درخت میزند که حقیقتا هم تاثیرگذار بود.
کارگردان علاقه خاصی به زخمی کردن دست بازیگران دارد.
شما اعصاب ندارید، دلتان میخواهد دستتان را زخمی کنید، به درخت بیچاره چکار دارید؟ خب دردش میگیرد.
در سکانس دیگری میبینیم که صحرا و یک نفر دیگر که ما نفهمیدیم کیست در کافه نشستهاند و خیلی الکی میخندند.
به نظر ما که چیز خندهداری وجود نداشت اما به هرحال کارگردان لازم دانسته یک ملاقات شاد و مفرح را به تصویر بکشد، همینطوری الکی.
در نهایت کارگردان دست از سر دست بازیگران برنمیدارد و از صحرا میخواهد با مشت به دیوار بکوبد.
احساس میکنیم کارگردان این صحنه را در فیلمی دیده، خوشش آمده و با خودش گفته چه باحال، بروم فیلمی بسازم و در آن دست بازیگران را نابود کنم.
یکی با کشاندن ارابه، یکی با فرو کردن چنگال در دست، یکی با مشت زدن به درخت، یکی با مشت زدن به دیوار و خلاصه هر خلاقیتی که برای از بین بردن دستهایشان است بهخرج دادهاند.
به هرحال ممنونیم، ما منتظریم ببینیم در قسمت بعد دست چه کسی قرار است قربانی شود.
جزیره را در فیلیمو ببینید
نقد این سریال را بخوانید
پایان پیام
نویسنده: بیتا اشکانیان
ایرانیها چه دغدغههایی دارند؟
اینجا را ببینید