ادعای ارتباط سیزده به در با باران خواهی
به گزارش گلونی دکتر کامران کشیری درباره ادعای ارتباط سیزده به در با باران خواهی در صفحه اینستاگرام گروه چهرداد نوشت:
همانطور که در مقدمه اشاره شد، برخی تلاش دارند تا ریشه تمامی سنتها، آئینها و جشنهای کهن سرزمین ایران را در دین زردشتی جستوجو کنند.
در سالهای اخیر در توضیح «سیزده به در» در بسیاری صفحات و نوشتهها (چه مجازی و چه غیر مجازی) چنین ادعا شده که اعتقاد به نحوست عدد سیزده جایی در فرهنگ ایرانی نداشته و ناشی از «خرافات بیگانگان» است.
از آنجا که در تقویم زردشتی سیزدهمین روزِ هر ماه «تیر روز» است و تیر یا تیشتر، ایزد بارانزایی است برخی مدعی شدهاند که ایرانیان در این روز به طبیعت میرفته و طلب باران میکردهاند و هرگز در فرهنگ ایران جایی برای «خرافه نحوست سیزده» وجود نداشته است.
ادعای ارتباط سیزده به در با باران خواهی
این ادعا به دلایل زیر کاملا نادرست است:
۱- نخست اینکه در هیچ متن کهن (چه پیش و چه پس از اسلام، چه زردشتی و چه غیر زردشتی) اشاره نشده که ایرانیان در سیزدهم فروردین به جهت «طلب باران» از ایزد تیشتر به طبیعت میرفتهاند.
بارانخواهی و ارتباط آن با ایزد تیشتر در دین کهن زردشتی با سیزدهم تیرماه یعنی «تیر روز» از تیرماه و همان جشن مشهور «تیرگان» و نیز جشن دیگری به نام «آبانگان» یعنی «آبان روز» از آبان ماه مرتبط است و کوچکترین اشارهای در متون کهن به بارانخواهی مردم در سیزدهم فروردین ماه نیست.
در اساطیر ایرانی، افراسیابِ تورانی گذشته از ویرانگریهای خود در حمله به ایرانشهر، عامل نباریدن باران و خشکسالی نیز هست.
دو جشن تیرگان و آبانگان یکی به تیراندازی مشهور آرش کمانگیر و دیگری به پیروزی «زوتهماسب» شاه پیشدادی بر افراسیاب و بارش مجدد باران مرتبطاند.
زوتهماسب در متون اساطیری با کندن نهرها و آبراههها نیز پیوند دارد.
۲- نکته دوم این است که چه چیز «خرافه» است و چه چیز نیست؟ این قضاوتی ارزشی و وابسته به تمایل شخصی هر فردی است.
برای مثال، در ادعای مطرح شده هرچه از «بیگانگان» است خرافه و نکوهیدنی و هرچه از «خودی» است اندیشه پاک و ستودنی است!
آیا اعتقاد به نحوست سیزده خرافه است، اما اعتقاد به ایزدی بارانزا به نام تیشتر که به پیکر اسبی سپید با دیو خشکسالی بر کرانههای اقیانوس اساطیری «فَراخکرد» نبرد میکند و در قالب ستاره «شعرای یمانی» یا همان «سیریوس» در آسمان ظاهر میشود خرافه نیست؟
۳- نکته سوم تلاش برخی افراد افراطی در انکار وجود برخی باورها در ایران باستان است. این افراد تمایل دارند ایران باستان را جامعهای کاملا آرمانی و «علمی» بنمایانند که اعتقاد به مسائلی همچون طالعبینی، قضا و قدر، نحس و سعد اعداد و غیره در آن هرگز وجود نداشته است.
اما چنین نیست!
نه تنها در ایران باستان، بلکه در همه تمدنهای باستانی از مصر و بینالنهرین تا چین اعتقاد به طالع بینی، تاثیر اجرام سماوی در سرنوشت و نیز خوشیمن یا بدیمن بودن پدیدهها از جمله اعداد و روزهای ماه و سال رواج کامل داشته است.
نمونه بسیار بارز آن را میتوان در شاهنامه فردوسی دید که اعتقاد به محتوم بودن سرنوشت، گریزناپذیری تقدیر و سعد و نحس پدیدهها در جای جای آن دیده میشود و برخلاف ادعاهای برخی، به هیچ وجه به پس از اسلام تعلق نداشته و در متون پهلوی پیش از اسلام هم حضوری برجسته دارد.
منجمان در دوره باستان صرفا به بررسی پدیدههای نجومی نمیپرداختند، بلکه باورهای سنتی روزگار خود درباره تاثیر اجرام سماوی و ستارگان و سیارات بر سرنوشت آدمیان را نیز سرپرستی میکردند.
شاید بارزترین نشانه چنین باورهایی، وجود کیش تقدیرگرای «زُروانی» در ایران پیش از اسلام باشد.
تلاش برای «مدرن نشان دادن» یک جامعه باستانی از آفتهای رایج کنونی در ادعاهای برخی افراد است.
پس در یک جمعبندی، باید به این نکات توجه کنیم:
– در متون زردشتی اشارهای به مراسم سیزده به در نیست.
– در متون کهن (چه پیش و چه پس از اسلام) هیچ اشارهای نشده که ایرانیان در روز سیزدهم فروردین به طلب باران به طبیعت میرفتهاند.
– بارانخواهی با دو جشن تیرگان و آبانگان مرتبط است که هیچ کدام در سیزدهم فرودین انجام نمیشدهاند.
– اعتقاد به تقدیر و سعد و نحس پدیدهها در ایران باستان، همانند سایر تمدنهای باستانی کاملا وجود داشته و رایج بوده است.
درباره سیزده به در و تفسیرهای آن به قلم کامران کشیری
پایان پیام
ایرانیها چه دغدغههایی دارند؟
اینجا را ببینید