قسمت دوم پدر گواردیولا؛ ستاره جدید سینما

قسمت دوم پدر گواردیولا؛ ستاره جدید سینما

هشدار می‌دهیم که احتمال لو رفتن قصه وجود دارد

به گزارش گلونی قسمت سوم پدر گواردیولا را تماشا کردیم و به این نتیجه رسیدیم که کلا هرجا و در هر شرایطی کنسرتی برگزار شود، چهار نفر آدم بیکار پیدا می‌شود که خیلی بی‌دلیل به برنامه شما گند بزنند.

این را ما نمی‌گوییم، کارگردان می‌گوید. پیغام‌تان به خوبی دریافت شد آقای کارگردان.

در سکانسی از سریال می‌بینیم که آقای آرایشگر مشغول کوتاه کردن مو است. خیلی حرفه‌ای و زیبا کوتاه می‌کند فقط نمی‌دانیم چرا قیچی را در هوا گرفته.

آیا کارگردان در صحنه نبوده که ببیند ما می‌بینیم مویی کوتاه نمی‌کند؟ مشکل بینایی که نداریم، آقای آرایشگر لطفا کمی طبیعی‌تر وانمود کن مشغول کوتاه کردن مو هستی.

ما در این قسمت با هنرنمایی آرش عدل‌پرور روبه‌رو می‌شویم که با هنرنمایی خود این مژده را به مخاطبان می‌دهد که قرار است یک ستاره جدید در دنیای سینما ظهور کند.

هرچند به نظر ما او خواننده خوبی است و بهتر بود در همان دنیای موسیقی می‌ماند و بعد از بازی در فیلم حکم تجدید نظر در اوج خداحافظی می‌کرد.

اینکه بعد از بازی فراموش نشدنی‌اش در آن فیلم دوباره جلوی دوربین آمده واقعا جای تحسین و شگفتی دارد اما کاش نمی‌آمد چون ما هنوز آن بازی را فراموش نکرده‌ایم و گاهی کابوسش را می‌بینیم.

البته شگفتی اصلی برای کارگردان است که بعد از آن بازی درخشان همچنان از آرش خواسته تا در فیلمش بازی کند. به هرحال همگی خسته نباشید.

در ادامه این قسمت از سریال می‌بینیم که بیوک به همسرش می‌گوید تو خوبی، من بدم.

همچنین در ادامه هم آرش به نامزدش می‌گوید تو خوبی و حیفی، من بدم.

ما نمی‌دانیم این چه حرکت احمقانه‌ای است مد شده که برای پیچاندن طرف مقابل از آن استفاده می‌کنند؟

اگر این قدر خوب است پس باید سرش دعوا باشد، چرا جرئت نمی‌کنید حقیقت را بگویید؟ چرا دوست دارید برای دیگران تصمیم بگیرید؟

الان شما خیلی انسان خوب و با وجدانی هستید؟ واقعا تاثیرگذار بود، اشک در چشمانمان حلقه زد تاثیرگذاران لعنتی تاریخ.

در قسمت دیگری از سریال می‌بینیم که وقتی سیروس، برادر بیوک، به بیوک می‌گوید بیا مغازه کار کن و نان حلال دربیاور، بیوک در پاسخ می‌گوید من استعداد بهشت رفتن ندارم.

ما در اینجا متوجه می‌شویم که بهشت رفتن هم استعداد می‌خواهد، ما همیشه فکر می‌کردیم قدرت برای بهشت رفتن کافی است.

ضمن اینکه شاید بیوک حوصله صبح بیدار شدن ندارد و فقط بهانه میاورد که کار نکند.

به هرحال ما می‌دانیم برای کار نکردن هزار دلیل می‌شود آورد ولی به قول رضا مارمولک به اندازه آدم‌ها راه رسیدن به خدا هست.

آقا بیوک درست است شما استعداد نداری اما یک راه دیگر پیدا کن و این قدر بهانه نیاور، شاید موفق شدی.

در آخر ما زری را می‌بینیم که همچنان اعتیاد دارد.

واقعا نگران حال او شده‌ایم، از خواهر زری، لاله اسکندری خواهش می‌کنیم فکری به حال زری کند، بیش از حد غرق در اعتیاد شده است.

ما زری را در هر فیلم و با هر اسمی که می‌بینیم معتاد است. بس است دیگر زن، به خودت بیا، ترک کن به زندگی‌ات برس.

زری در یک هموک مشغول تاب خوردن است.

اگر شما هم مثل ما تا به حال روی هموک دراز نکشیده‌اید و حتی اسمش را نمی‌دانستید، احتمالا الان برایتان سوال پیش بیاید که هموک چیست؟

هموک یا ننوی مسافرتی یا تخت آویز از همین‌هایی است که وصلش می‌کنند به درختی، دیواری چیزی و رویش می‌خوابند.

من تا دیروز به این‌ها می‌گفتم ملافه متحرک، ولی چون زشت بود همین الان در گوگل اسم واقعیش را پیدا کردم که نشان بدهم من آدم فرهیخته و همه چی دانی هستم.

حتی زری هم هموک داشت و ما نداشتیم، لعنت به این دنیای بی‌عدالت.

پدر گواردیولا را در تماشاخونه ببینید

درباره سریال پدر گواردیولا بیشتر بخوانید

پایان پیام

نویسنده: بیتا اشکانیان

کد خبر : 278775 ساعت خبر : 1:58 ب.ظ

لینک کوتاه مطلب : https://golvani.ir/?p=278775
اشتراک در نظرات
اطلاع از
0 Comments
Inline Feedbacks
نمایش تمام نظرات