جزئیات سهو قلم جناب مرتضوی!
سهو قلم مشهور سعید مرتضوی نه یک سهو قلم که در واقع پنج سهو قلم است و سازمان تأمین اجتماعی پنج فقره چک به مبالغ ٨٨میلیارد و ٩٠۴میلیون و ٨٩٠هزار و ٩٠٠ ین ژاپن (معادل ریالی نرخ روز صرافی بانک ملت یا بانک ملی و نه بانک مرکزی) به بابک زنجانی تحویل میدهد؛ چکهایی که مجموع آن به رقم ۴۴۴میلیارد و ۵٢۴میلیون و ۴۵۴هزار و ۵٠٠ ین ژاپن، یعنی دو میلیارد ین بیشتر (بیش از ۶٠میلیارد تومان به نرخ صرافی بانک ملت و بیش از ٧۵میلیارد تومان به نرخ بازار) از رقم قرارداد میرسد.
به گزارش پایگاه خبری گلونی، روزنامه شرق نوشت: «روز سهشنبه بود که علی ربیعی، وزیر کار، تعاون و رفاه اجتماعی، در مجلس حاضر شد تا به سؤال یکی از نمایندگان درباره یکی از صندوقهای بازنشستگی پاسخ دهد.
ربیعی در صحن علنی مجلس در دفاع از عملکرد خود به ابرچالش صندوقهای بازنشستگی کشور بهعنوان یکی از چند ابرچالش اساسی ایران اشاره کرد و گفت: از ١٨ صندوق بازنشستگی کشور تنها یکی هنوز سرپاست و باقی صندوقها ورشکسته شدهاند. آن «یک» صندوق غیر ورشکسته کشور اما همان صندوق تأمین اجتماعی است که البته همزمان بزرگترین صندوق بیمهای کشور نیز هست؛ صندوقی که امروز اگر چه هنوز ورشکسته نیست اما تراز عملیاتی منفی را تجربه میکند و در سراشیبی سقوط به همان درهای قرار دارد که صندوقهای بازنشستگی دیگر یکی پس از دیگری در آن سقوط کردهاند. در این بین دلایل زیادی برای «مصیبت» امروز صندوقهای بازنشستگی ذکر میشود که یکی از مهمترین آنها حیفومیل و عدم مدیریت درست منابع آنهاست…
نکتهای که چند روز قبل در مصاحبهای که با مصطفی ترکهمدانی، وکیل کارگران شاکی پرونده تأمین اجتماعی، انجام شد، مشهود بود و میتوان گفت یک عبارت را به ادبیات سیاسی و اقتصادی ایران اضافه کرد: «سهو قلم». تأمین اجتماعی و دیگر صندوقهای بازنشستگی ایران در دهههای گذشته بیش از هر چیز سهو قلم به خود دیدهاند و همین سهو قلمها در کنار سهو بذلوبخششها و سهو مدیریتها و سهو سیاسیکاریها کار را به جایی رسانده که هر ماه شاهد اضطراب و نگرانی هزاران بازنشسته صندوقهایی مانند صندوق بازنشستگی فولاد و صندوق بازنشستگی کشوری باشیم؛ نگرانیهایی که اگر روزی به صندوق تأمین اجتماعی با بیش از ١٣میلیون بیمهشده اصلی و ۳٫۵ میلیون مستمریبگیر برسد، میتواند تبدیل به فاجعهای شود که کم از زلزلهای هفتریشتری در تهران نیست. در ادامه به بررسی سهو قلم رخداده در پرونده تأمین اجتماعی میپردازیم.
آخرین بازمانده
١٧ صندوق بازنشستگی کشور درحالحاضر دچار مشکلات عدیده هستند. برخی از آنها مانند صندوق بازنشستگی کشوری نیازمند پرداخت ماهانه دولت هستند و اگر دولت به هر دلیلی یکی، دو روز در پرداخت این مبالغ تأخیر کند، شاهد تجمع بازنشستگان در مقابل سازمانها و مجلس هستیم. تصاویر تجمعات این مردان و زنان کهنسال که با ویلچر و کپسول اکسیژن در برابر ساختمانهای دولتی به انتظار حقوقشان مینشینند به تنهایی باید باعث شرم یکایک کسانی باشد که در این صندوقها مسئولیت داشتهاند اما معضلات این صندوقها تنها مستمریبگیران را درگیر نمیکند. مثال ساده دراینباره معضلات صندوق بازنشستگی کارکنان بانکهاست که یکی از صندوقهای بازنشستگی ورشکسته کشور است. بانکها که نمیتوانند برای پرداخت مستمری بازنشستگان خود روی کمک دولت حساب کنند، مجبورند از روشهای دیگری این منابع را تهیه کنند. به نظر میرسد یکی از این منابع، تخصیص قسمتی از درآمد حاصل از سود تسهیلات بانکی به این صندوقهاست؛ مسئلهای که باعث میشود بانکها نتوانند سود تسهیلات را کم کنند و به معنای دیگر بانکداری در ایران «گرانتر» تمام میشود. در این بین، صندوق تأمین اجتماعی تنها صندوق کشور است که هنوز محتاج پرداختی ماهانه دولت برای مستمری بازنشستگان خود نشده است اما این به معنی خوب بودن حال صندوق تأمین اجتماعی نیست. » خود را یک بسیجی اقتصادی خوانده بود و درباره قرارداد با تأمین اجتماعی گفته بود: «من عضو هیاتمدیره یک بانک در مالزی (فرست اسلامیک بانک) هستم. این بانک با سرمایه ١٠۴میلیون دلار فعالیت میکرد و فعالیتش هم نرمال و خوب بوده است. در آن زمان اداره سوییفت پیامی به بانک ارسال کرد و مدت ١۵ روز وقت داد تا منابع خود را در بانکها به هر جا که لازم است انتقال بدهیم چون بعد از ١۵ روز ارتباط سوییفت بانک قطع میشد. منابعی که بالغ بر ١٣,۵میلیارد یورو بود، به دلیل این عملیات گیر افتاده بود و هیچ بانکی حاضر نبود منابع را دریافت کند. به همین سبب مسئولان، سهامداران و هیئتمدیره بانک علیه من حساس شدند. من باید ذینفع پول را از نام بانک تغییر میدادم، به همین دلیل تصمیم گرفتم ذینفع این منابع را به شرکتی غیر قابل تحریم در کشور مانند صندوق تأمین اجتماعی برای حفظ و نگهداری منتقل کنم تا شامل تحریم و قفل منابع نشود. برای همین منظور با سازمان تأمین اجتماعی برای خرید تعدادی از شرکتهای آن تفاهم کردم.»
این نکته مهم که خود بابک زنجانی میدانسته پولی که بر پایه آن شرکتهای تأمین اجتماعی را خریداری میکند، پولی درگیر و غیر قابل استفاده است، قسمتی از پازل ماجراست اما داستان وقتی عجیبتر میشود که بدانیم صندوق تأمین اجتماعی به مدیریت سعید مرتضوی بابت این قرارداد به بابک زنجانی چک ضمانت نیز پرداخت میکند! در این قرارداد که به امضای سعید مرتضوی و بابک زنجانی میرسد، مقرر میشود مبلغ ۴۴٢میلیارد و ۵٢۴میلیون و ۴۵۴هزار و ۵٠٠ ین ژاپن از طرف بابک زنجانی به سازمان تأمین اجتماعی پرداخت شود اما او که میدانسته سازمان تأمین اجتماعی امکان استفاده از این پول را نخواهد داشت، پیشدستی میکند و خواستار دریافت چک ضمانت به همین مبلغ میشود. در نامهای که حمید فلاح هروی، رئیس هیاتمدیره هلدینگ سورینت قشم (متعلق به بابک زنجانی) به سعید مرتضوی مینویسد از او میخواهد پنج فقره چک تضمین به مبلغ ۴۴٢میلیارد و ۵٢۴میلیون و ۴۵۴هزار و ۵٠٠ ین ژاپن برای این شرکت صادر کند. فلاح، متهم ردیف سوم پرونده بابک زنجانی است؛ همان کسی که قاضی مقیسه در دادگاه رسیدگی به اتهاماتش به او میگوید: «شما کسی هستی که دست بابک زنجانی را گرفتی و پیش این نهاد و آن دستگاه بردی. در آن زمان افراد دیگری بودند که میتوانستند به کشور کمک کنند اما به خاطر نفوذ شما به بابک زنجانی اعتماد شد.»
به این ترتیب قرار بر این میشود که سازمان تأمین اجتماعی پنج فقره چک به مبالغ ٨٨میلیارد و ۵٠۴میلیون و ٨٩٠هزار و ٩٠٠ ین ژاپن به شرکت سورینت بدهد اما سهو قلم مشهور سعید مرتضوی در همین زمان اتفاق میافتد و نه یک سهو قلم که در واقع پنج سهو قلم رخ میدهد و سازمان تأمین اجتماعی پنج فقره چک به مبالغ ٨٨میلیارد و ٩٠۴میلیون و ٨٩٠هزار و ٩٠٠ ین ژاپن (معادل ریالی نرخ روز صرافی بانک ملت یا بانک ملی و نه بانک مرکزی) به بابک زنجانی تحویل میدهد؛ چکهایی که مجموع آن به رقم ۴۴۴میلیارد و ۵٢۴میلیون و ۴۵۴هزار و ۵٠٠ ین ژاپن، یعنی دو میلیارد ین بیشتر (بیش از ۶٠میلیارد تومان به نرخ صرافی بانک ملت و بیش از ٧۵میلیارد تومان به نرخ بازار) از رقم قرارداد میرسد.
سهوی دیگر از صندوق کارگران
جالب این که سهو قلمهای مدیران سازمان تأمین اجتماعی در آن زمان به این هم محدود نمیشود و حتی در نامهای که در پاسخ به علیرضا محجوب، نماینده مجلس و رئیس هیات تحقیق و تفحص مجلس، از سازمان تأمین اجتماعی مینویسند نیز شماره چکهای صادره را اشتباه درج میکنند! قسمت غمانگیز ماجرا این که بابک زنجانی چهار فقره از چکهای دریافتی از سازمان تأمین اجتماعی را به جای پول نفت به وزارت نفت میدهد و یک فقره باقیمانده نیز هنوز مشخص نیست در کجاست؛ به عبارت ساده، بابک زنجانی و دوستانش نفت ملی ما را میفروشند، پولش را دریافت میکنند، شرکتهای متعلق به کارگران کشور را نیز میگیرند و چکهای تضمین آن را به جای پول نفت به وزارت نفت میدهند! سهوهایی که تاوانش را کارگران و مردم میدهند. در این بین، بابک زنجانی به اعدام محکوم شده است، وکلای شاکی پرونده نیز احکام سنگینتری از سعید مرتضوی دریافت کردهاند و تلاشهای وزارت اطلاعات و قوهقضائیه برای بازگرداندن این سرمایه بربادرفته ادامه دارد.
پایان پیام
کد خبر : 65783 ساعت خبر : 6:59 ب.ظ