خانه » تابستان » برگه 2

تابستان

در تابستان گروگان بودم

در تابستان گروگان بودم

در کل گروگان‌گيری بعد روتين زندگی من در تمام فصول است. چرا؟ چون من دختر مسئول هستم. يعنی پدرم آقاست و من زاده‌اش. در تابستان گروگان بودم.

تابستانم مشابه صرف یک فعل است

تابستانم مشابه صرف یک فعل است

ما که به لطف کرونا، جز گرمای وحشتناک هیچکدام از تعریف‌های تابستان را نداشتیم. نه سفر و خوش‌گذارنی نه مهمانی. تابستانم مشابه صرف یک فعل است.

تابستان ما همه خوبی‌ها را یک‌جا داشت

تابستان ما همه خوبی‌ها را یک‌جا داشت

دیگر از گرمی هوا نگویم که یه سولاریوم ما را جلو انداخت و ما فری (رایگان) پز پوست شکلاتی‌مان را می‌دهیم. تابستان ما همه خوبی‌ها را یک‌جا داشت.

مصیبت نامه تابستان ۹۹

مصیبت نامه تابستان ۹۹

تصمیم گرفته‌ام خاطرات چند روز از تابستان امسالم را برای‌تان مرقوم کنم تا قشنگ متوجه عمق فاجعه شوید و تا یک هفته‌ای بروید توی خودتان. مصیبت نامه تابستان ۹۹.

به بالا بروید