مشتی به مشهد مربوط نیست
پایگاه خبری گلونی، سیدرضا شکراللهی: این یک قاعدهی آوایی در زبان فارسی ست که گاه به جای «ک» میگوییم «گ»، مثل اشک و سرشک و لشکر. یا «هـ» را ««ی» میگوییم و «د» را «ت»، مثل میتی و مهتی به جای مهدی.
داستان تبدیل «مشهدی» به این واژه به معنای کسی که به سفر مشهد رفته هم از همین قرار است.
مگر مشتی مندلی، مخفف عامیانهی مهدی محمدعلی نیست؟ البته که هست.
اما این را هم بهتر است بدانیم که هر مشتی مشهدی نیست، همان طور که هر گردی گردو نیست.
این کلمه در خیلی از موارد ربطی به این قاعدهی آوایی ندارد و در همهجا صورت مخفف و تحریفشدهی «مشهدی» نیست.
مثلاً اگر فلان دوستمان آدم مشتی ست یا بستنیِ اسمال مشتی از بقیه خوشمزهتر است، هیچکدام ربطی به شهر و زیارت مشهد ندارند.
«مشت» از واژههای کهن فارسی ست که معنای مستقل داشته و دارد و ما همچنان از آن بهدرستی استفاده میکنیم، بیآنکه آن را از «مشهدی» جدا بدانیم و معنای دقیق آن را بدانیم.
پس مشتی یعنی چه؟
«مشت» صفت است و در گذشته در این معناها به کار میرفته: انبوه، بسیار، پر، لبریز، غلیظ، گنده
یعنی اگر یک چای غلیظ و همهچیزکامل میخوریم، یک چای مشت خوردهایم که هیچ ربطی به مشهد ندارد.
یا اگر سرمان را پیش دوستمان کج میکنیم و میگوییم «تو را خدا یک حال مشتی به ما بده»، منظورمان حالی نیست که به شهر مقدس مشهد مربوط باشد.
منظورمان به تعبیر امروزیتر همان «حال اساسی» یا به تعبیر بامزهتر و جوانانهاش «حال اسیدی» ست!
یا وقتی تعریف میکنیم که «رفتیم و یک کباب مشتی زدیم به بدن»، منظورمان این نیست که به مشهد رفتهایم و با کبابها به بدنمان ضربه زدهایم!
بلکه آشکارا داریم قیافه میگیریم که رفتهایم، سیر و پر کباب خوشمزه خوردهایم و خودمان را خفه کردهایم و حالا هم داریم دل شما را میسوزانیم!
پایان پیام
برای اطلاعات بیشتر مزخرفات فارسی نوشته رضا شکراللهی را بخوانید: