مَثَلهای آبدارِ خشکیده
پایگاه خبری گلونی، سیدرضا شکراللهی: فقط خودِ آب نیست که نبودش همهی ما را گرفتار کرده و گرفتارتر خواهد کرد.
امروزه از انبوه مثَلهای تاریخی و ادبی «آب»دار هم فقط بخشی زنده مانده است.
انگار هر قدر آبهای زیرزمینی به همتِ مصرفِ ویرانگر ما در کشاورزی کم میشود و آبهای آسمانی هم دلشان نیست که مثل قدیم بر ما ببارند، این ضربالمثلها هم کمکم در زبان روزمرهی ما آب رفتهاند و آبتر میروند!
مثلاً تا روزگاری نه خیلی قدیم به کسی که سخت محتاج و فقیر بود میگفتند آب در جگر ندارد.
این متلکِ ادیبانه از کمال اسماعیل است در باب همان شکم خالیِ معروف و محصول فندقی!
این پرشکسته را که نبود آب در جگر
آروغِ امتلا زند اکنون ز خوانِ شکر
مَثَلهای آبدارِ خشکیده
یا مثلاً پدران ما برای اشاره به تعارف کردن چیزی بیارزش میگفتند «آب حمام تعارف میکند». یا این یکی که مصرعی از یک بیت است:
«آب دریا از دهان سگ کجا گردد پلید؟» کنایه از اینکه حرفهای یک جاهل باعث خلل در درستی و بزرگی یک دانشمند نمیشود.
یا «آب را گاو میکشد، ناله را چرخ میکند» که معنایش روشن است. یا برای اشاره به همبستگی که موجبِ قدرت میشود میگفتند «آب به آب میخورد، زور برمیدارد.»
البته نعمتِ آب در جغرافیا و تاریخ ایران آنقدر عظیم و گسترده بوده که شمار زیادی از این مثلها هنوز هم بر زبان ما جاری ست. مثلاً فقط فردوسی نبود که گفت:
بگفت سیاوش، بخندید شاه
نبود آگه از آب در زیرِ کاه
میماند فقط اینکه برخی از آنها را مطابقِ زندگی امروز عوض کنیم. مثلاً اگر هزار سال گفتهایم «آب دستت است بگذار زمین و بیا»، حالا که دیگر آبی، نه روی زمین و نه زیرِ زمین، برایمان باقی نمانده، باید بگوییم «موبایل دستت است، بگذار زمین و بیا!»
پایان پیام
برای اطلاعات بیشتر مزخرفات فارسی نوشته رضا شکراللهی را بخوانید: