بنی آدم اعضای یکدیگرند یا یک پیکرند؟
نشست تخصصی «پیوند سعدی با فرهنگ ایرانی» به مناسبت روز سعدی با حضور محمد دهقانی در اردیبهست ۹۹
چندی پیش نوشتهای کوتاه از خانم بهاره افشاری(بازیگر) در فضای مجازی با نام اشتباه در پول ملی دستبهدست شد. نوشته خانم افشاری در مورد اشتباه در چاپ شعر معروف سعدی در پشت اسکناس ده هزار تومانی است. برای روشن شدن مسئله عین عکس و نوشته منتشر شده ایشان را میآورم:
بنی آدم اعضای یکدیگرند یا یک پیکرند؟
دغدغهی فرهنگی خانم بازیگر بر کسی پوشیده نیست، اما واقعا همانطور که ایشان ذکر میکنند، این چاپ از زیر دست دهها متخصص محتوایی در رفته است؟ نظر ایشان محترم است اما ایا ایشان نگاه جامعی به این موضع کردهاند؟ من در این نوشته قصد دارم به این سوال پاسخ دهم.
ظاهرا در دوران قاجار است که صنعت چاپ در ایران به طور جدی آغاز و شکل میگیرد. بنابراین ادبیات کلاسیک ایران تماما توسط نسخ خطی دورانهای مختلف تاریخی، امروز به دست ما رسیده است. فقط در مورد گلستان سعدی مرحوم محمد علی فروغی ۱۰ نسخه(۱) و مرحوم غلامحسین یوسفی ۱۷ نسخه (۲) را مورد مراجعه و بررسی قرار دادهاند. نسخه تصحیح شدهی مرحوم فروغی به گواه اکثر صاحب نظران از معتبرترین تصحیحهاست.
شعر مورد اشاره خانم افشاری مربوط به حکایت دهم از گلستان سعدی به شرح زیر است (از تصحیح محمد علی فروغی):
«بر بالین تربت یحیی پیغامبر(ع) معتکف بودم در جامع دمشق که یکی از ملوک عرب که به بیانصافی منسوب بود اتفاقاً به زیارت آمد و نماز و دعا کرد و حاجت خواست
درویش و غنی بنده این خاک درند // و آنان که غنیترند محتاجترند
آن گه مرا گفت از آن جا که همت درویشانست و صدق معاملت ایشان خاطری همراه من کنند که از دشمنی صعب اندیشناکم گفتمش بر رعیت ضعیف رحمت کن تا از دشمن قوی زحمت نبینی.
به بازوان توانا و قوت سر دست//خطاست پنجه مسکین ناتوان بشکست
نترسد آن که بر افتادگان نبخشاید //که گر ز پای در آید کسش نگیرد دست
هر آن که تخم بدی کشت و چشم نیکی داشت //دماغ بیهده پخت و خیال باطل بست
ز گوش پنبه برون آر و داد خلق بده //وگر تو میندهی داد روز دادی هست
بنی آدم اعضای یکدیگرند //که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار //دگر عضوها را نماند قرار
تو کز محنت دیگران بیغمی //نشاید که نامت نهند آدمی»
همانطور که مشاهده میکنید مرحوم فروغی هم در تصحیح خود از ترکیب بنی آدم اعضای یکدیگرند استفاده کرده است.
اما مرحوم غلامحسین یوسفی در شرح این حکایت توضیح مفصلی داده که خلاصه آن را در پایین میآورم:
ص ۶۶، س ۲۳. اعضای یکدیگرند: چنین است در همه نسخهها. استاد مجتبی مینوی در پاسخ به اظهارنظری مبنی بر ترجیح ضبط «اعضای یک پیکرند» چنین نوشته است: «صحیح این شعر سعدی همین طور است: اعضای یکدیگرند… مضمون از عبارت معروف عصر سعدی بوده و او جملهای را که زبانزد بوده است به قلم درآورده است. اصل آن در رسائل بولس طرسوسی مروج بزرگ مذهب عیسوی آمده است که من ذیلا به چند مورد آنها اشاره میکنم: «زیرا چنان که بدن یک است و اعضای متعدد دارد و تمامی اعضای بدن اگرچه بسیارست یک تن است همچنین است مسیح نیز… خدا بدن را با هم مرتب ساخت بهقسمی که ناقص را بیشتر حرمت داد تا آن که جدایی در بدن نباشد بلکه اعضا… در فکر یکدیگر باشند، و اگر یک عضو دردمند میگردد سایر اعضا با آن همدرد هستند.».
بنی آدم اعضای یکدیگرند یا یک پیکرند؟
شادروان حبیب یغمایی در تایید نظر مذکور افزوده است: «در بیست سال قبل که با مرحوم فروغی کلیات سعدی را برای تجدید چاپ آماده میکردیم. نسخههای بسیار معتبر و قدیم که تاریخ کتابت آنها از ۷۱۷ و ۷۲۴ بهبعد بود در اختیار داشتیم. در همه این نسخهها… قطعه معروف «بنی آدم اعضای یکدیگرند» به همین عبارت نوشته شده و تا کنون هیچ نسخهای از قدیم و جدید، خطی و چاپی به نظر اهل ادب نرسیده که به عبارتی جز این باشد. نکته دیگر این که در اینجا کلمه یکدیگرند معنی عام دارد و اگر بجای یکدیگرند فرض و تصور کنیم یک پیکرند باید باشد- و چنین حقی ندارم- نه تنها مضمونی که در کمال بلندی است سقوط میکند بلکه لطف مصراع دوم هم که پیوستگی تمام به مصراع اول دارداز میان می رود.»
مرحوم یوسفی بعد از موارد موافق عبارت فوق، نظرات مخالف را هم میآورد:
مرحوم دکتر محمد خزائلی در شرح گلستان نوشته است: »در نظر نگارند به چندین دلیل اعضای یک پیکرند درستتر مینماید، زیرا اولا بیگمان قطعه به حدیث نبوی- «مثل ایمان آوردندگان در دوستی با یکدیگر و ابراز محبت و عاطفه نسبت بهم مثل پیکرست: هرگاه عضوی ازان دردمند شود دیگر اعضای آن پیکر با بی خوابی و تب با آن عضو موافقت و همدردی میکنند»- اشاره دارد و حدیث نبوی تصریح کرده است که مومنان با یکدیگر ماننده اعضای یک پیکر هستند. ثانیا اعضای یکدیگر بودن قابل تصور نیست.
بنی آدم اعضای یکدیگرند یا یک پیکرند؟
ثالثا مصراع دوم دلیل مصراع اول است. شیخ اجل می گوید: بنی آدم به آن جهت اعضای یک پیکر بهشمار میروند که در خلقت از یک گوهر(نفس واحده) بوجود آمدهاند و این مصراع اشاره دارد به آیه اول سوره نسا: «ای مردم، از خشم پروردگار خود بترسید که او شما را از یک نفس بوجود آورد و از همان نفس، جفت آن را بیافرید و از آن دو، مردان و زنان بسیار در جهان پراکنده ساخت. پیداست که نفس واحد بر وحدت پیکر دلالت میکند و همه فرزندان آدم، اعضای یک پیکر میشوند. رابعا عبارتی که بعضی از رساله پولس طرسوسی نقل کردهاند و با آن خواسته اند «اعضای یکدیگر»بودن بنیآدم را ثابت کنند مطلب آنان را نمیرساند و بر عکس موید ضبط اول است.»
در پایان مرحوم یوسفی نظر خود را بیان و بدین ترتیب جمعبندی میکند:
«مصحح کتاب حاضر توجه سعدی را در درجه اول به حدیث نبوی محتمل میداند و بعد به گفته بولس. در عین حال، با در نظر گرفتن ضبط همه نسخههای معتبر که اعضای یکدیگر هستند، و امکان تعبیر و تصرفی شاعرانه (که همه بنیآدم در عالم وجود بهمنزله اعضای یکدیگر بهشمار میآیند)، در ضبط نسخه اساس و نسخههای دیگر، تصرفی را جایز ندانسته، بخصوص که پیشنهاد عبارت «یک پیکرند» همه بر استنباط متکی است.»
از نظر دانشآموزی که این کلمات را به روی کاغذ میآورد نیز عبارت «اعضای یکدیگرند» صائبتر است. و فکر میکنم اکنون میتوان با توضیحات بالا نگاه دقیقتر و جامعی به تفاوت روایتها داشته باشیم. اینکه ممکن است در آینده نسخهای نزدیک به دوران سعدی کشف شود و در آن نسخه عبارت «اعضای یک پیکرند» ضبط شده باشد، چیز غیرممکنی نیست. اما داشتههای امروز ما حکم میکند از استنباط بپرهیزیم و منابع دسته اول را ملاک قرار دهیم.
(۱) کلیات سعدی،(۱۳۷۹).انتشارات ققنوس به تصحیح محمد علی فروغی.ص چهارده
(۲) گلستان سعدی(۱۳۶۸).انتشارات خوارزمی.تصحیح و توضیح غلامحسین یوسفی، ص ۱۸
(۳) همان، ص ۲۶۴
پایان پیام
خلاصه متوجه نشدیم کدام صحیح ترن
یکدیگرند
یا
یک پیکرند
در شعری از حافظ هم هست که ایشان میفرمایند
کشتی شکستگانیم ای باد شرطه برخیر
در جای دیگر آمده ؛
کشتی نشستگانیم …
(( برخی شکسته خوانند ، برخی نشسته خوانند چون نیست خواجه حافظ معذور دار مارا …))
این حرف درستى نیست. مصحح هاى متون کهن ، خوانش هاى متفاوتى از یک متن عَرضه مى کنند. در واقع پیشنهاد آن ها بر مبناى قرائت متن شناسى و دستیابى به نسخ قدیمى و مینا قرار دادن یکى از این نسخه ها به عنوان متن مبدأ است.
این یک روش علمى و مرسوم است که از غرب به ما رسیده. از آن جا که اشعارو دیوان ها و کتب قدیمى در زمان پیش از صنعت چاپ نسخه بردارى مى شدند، ما شغل پررونقى به نام کتابت داشتیم. کاتب ها بسیار در کارشان سهو مى افتاد و اشتباه انسانى در ثبت و ضبط لغات مى کردند. در واقع ما یک متن واحد از متون قدیمى نداریم و چون بیش تر این اشعار از زمان سروده شدنشان صدها سال گذشته و اغلب شاعران و نویسنده ها خودشان در زمان حیاتشان به جمع آورى آثارشان همت نمى گماردند، دسترسى به نسخه و دستخط اصلى گوینده طبعاً غیرممکن است.
براى همین ادب دانان و نسخه شناسان نسخه هایى را مبدأ قرار مى دادند که زمان کتابتش هرچه بیش تر به زمان حیات گوینده و یا نویسنده ى اثر نزدیک باشد.
با این همه باز هم در چاپ مجدد، ما با اختلاف سلیقه و رویه روبرو هستیم.
این شعر معروف سعدى را با تصحیح ادیب دانشمند محمدعلى فروغى از اول کودکى با همین ضبط، به یاد مى آوریم. چون در کناب هاى فارسى ،” یکدیگر” نوشته بودند. اصلاً هم پرت نیست. چون منظور این است که انسان ها در یک اجتماع به هم وابسته هستند.