خط لری و ضرورت تدوین از دیدگاه علمی. درباره خط لری پاپریک بیشتر بدانید.
به گزارش پایگاه خبری گلونی، غلامرضا مهرآموز نوشت: تلاش برای نگارش گفتار یکی از پردامنهترین و پربرکتترین تلاشهای بشری بوده است.
بشر همواره در حال آزمایش و خطا برای رسیدن به نظام مطلوبی بوده است که بتواند گفتار خود را ثبت کند تا از این طریق بتواند با غایبین و آیندگان دور و نزدیک ارتباط برقرار کرده و افکار ، مفاهیم و احساسات خود را به آنها منتقل کند .
انسان موجودی اجتماعی است و احساس نیاز به ارتباط با دیگران تنها شامل حاضرین در محل نبوده است بلکه او میخواسته ارتباطاش مرزهای زمان و مکان را درنوردد.
و این آرزو که در ابتدا همچون پرواز آرزویی دوردست یا دست نیافتنی مینموده است با اختراع خط و نظامهای نوشتاری جامه عمل به خود پوشانده است.
مصریان، چینیان و فینیقیان پیشتازان تحقق این آرزوی بزرگ و تمدن ساز بودهاند.
پس از آن هر جامعه زبانی به فراخور زمان یک نظام نوشتاری را اقتباس نموده و تغییراتی در آن انجام داده است تا نیازهایی را برآورده کند که خط اقتباسی نمی توانسته است به شکل دستکاری نشده انجام دهد.
یکی از نمونه های موفق چنین اقتباسی ، خط فارسی مبتنی بر الفبای عربی است که با ابداعات و تغییرات مفیدی توانسته است در خدمت نگارش زبان فارسی واقع شود.
گفتار لری – چه آن را زبان بنامیم یا گویش- دارای مشخصههای فراوانی است که خط فارسی نمیتواند آن را به درستی به نگارش درآورد.
مثلا چگونه می توان با رسم الخط فارسی واژه « شیر»/ šir/ ( نوعی حیوان) را از «شیر» /ši:r/ ( محصول لبنی) تشخیص داد.
در فارسی معاصر تفاوتی بین تلفظ این دو کلمه وجود ندارد ولی در زبانهای حوزه زاگرس وجود دو نوع صدای «ای» که موجب تغییر فاحش معنا میشود اثبات شده است.
در لری مینجایی (لرستانی) و لکی نوعی صدای «ل» وجود دارد که با «ل» متداولی که در فارسی میشنویم و در لری مینجایی و لکی نیز وجود دارد متفاوت است.
این صدا که گویی ترکیبی از همخوانهای «ل» و «ی» است در فارسی نمادی ندارد و تلفظ آن برای فارسزبانان بسیار دشوار است.
ولی نکته اصلی آن است که معنی را عوض می کند. «تَل »/tal/ با صدای ل متداول در فارسی یعنی تلخ ولی با «ل» دیگر که اشاره کردیم /taL/ یعنی «نهال».
صدها مثال میتوان در این خصوص آورد که این همخوان «ل» ناشناخته در فارسی موجب تمایز معنا در لری مینجایی و لکی میشود.
به عبارت دیگر در اصطلاح زبانشناسی « جفت کمینه» (minimal pair) دارد و خود یک تکواج(phoneme) مستقل است که نمود آن باید با ابداع کاراکتری در خط حاصل شود.
همچنین تکواجهای دیگری در زبانها یا گویشهای حوزه زاگرس وجود دارد که در فارسی نظیری ندارند که در اینجا جهت اختصار به آنها اشاره نمیکنیم.
علاوه بر این، تلفظ خاص بسیاری از کلمات که واجهای آنها در فارسی معادلی دارد باعث شده است نتوان آنها را به راحتی با خط فارسی نوشت.
مثلا محقق در بررسی خود بر روی نمونههای مختلفی که تلاش کرده بودند واژۀ معادل پدر را بنویسند با انبوهی از ثبتهای مختلف مواجه شد: « بوئه، بووئه، باوئه، بووا، باوه، بوعه، باوء و …».
حتی در مورد این یک کلمه اگر مثلا ضمیری مانند «م» به آن وصل شود ناهماهنگیها در ثبت بسیار بیشتر میشود :« بوئهم، بوام، بوئم، بووام، بوعهم، بوعم، باوهم، باوم، بووم، بوءم، بووئهم، بوئهام و …».
خط لری و ضرورت تدوین از دیدگاه علمی
نکته جالب آن است که تمامی این ابداعات تلاشی برای حل مشکلی است که خط فارسی نمیتواند راه حل مشخصی برای آن ارائه دهد.
حال ممکن است که این سؤال پیش آید در حالی که صداهای /au/ و فتحه /a/ در فارسی وجود دارند چرا خط فارسی نمیتواند شیوه نگارشی برای ثبت معیار این کلمات ارائه دهد؟
پاسخ به این پرسش را باید در چیزی یافت که زبانشناسی به آن «phonontactics» میگوید؛ یعنی ترتیب چینش واجها و آواها کنار هم.
درست است در فارسی هم صدای /au/ وجود دارد و هم /a/ (فتحه) ولی نمیتوان کلماتی پیدا کرد که در آن این دو صدا در کنار هم آمده باشد.
پس بهطور منطقی نتیجه میگیریم چون چنین مشکلی برای نگارش و ثبت زبان فارسی وجود نداشته است راه حلی برای ثبت آن نیز ارائه نشده است.
ولی هنگامی که بخواهیم زبانها یا گویشهایی را ثبت کنیم که phonotactics متفاوتی دارند این مشکل نمود پیدا میکند .
مسأله دیگر که خوانش لری با خط فارسی را بسیار دشوار می سازد این است که نگارش بسیاری از واژگان لری بر مبنای خط فارسی منجر به تولید کلماتی میشود که شکل نوشتاری یکسان ولی تلفظها و معانی متفاوتی دارند یا به اصطلاح زبانشناسی واژههای «هم نویسه» (homographs) بسیاری را تولید میکند.
واژگان هم نویسه در همه زبانها وجود دارند ولی در بسیاری از زبانها مانند فارسی از آنجا که سابقه نوشتاری و آموزش چندین قرنی و حتی هزارهای دارند این مشکل به راحتی و با اندک زحمتی برای خواننده حل میشود.
واژگانی مانند درد ( باتلفظ های dard و dord) یا سم ( با تلفظ های sam و som) نمونههایی از واژگان همنویسه در فارسی هستند که خوانندگان با توجه به تجربه طولانی با کتابت فارسی و بافت جمله (context) به راحتی تلفظ و معنای صحیح آن را درمییابند.
اما در زبانی مانند لری که خوانندگان سابقه خوانش و نگارش آن را ندارند و گاه خواندن چند سطر لری نویس مخصوصا اگر به لری اصیل باشد برایشان از هر کار دیگری سختتر است، نمیتوانند از این مزیت خط فارسی برای خوانش زبان فارسی درمورد لری هم استفاده کنند.
وانگهی در بررسیها معلوم شده است که مثلا تغییرات فتحه، کسره و ضمه در لری بیشتر از فارسی موجب تغییر معنا میشود.
کلمه ساده و دو حرفی «کر» را در نظر بگیرید اگر روی ک فتحه بیاید یعنی ناشنوا، اگر ضمه بیاید یعنی «پسر» و اگر کسره بیاید یعنی «جمع شده از شدت درد».
از طرفی در لری دو نوع ضمه و کسره وجود دارد که گاه معنی را عوض می کنند.
مثلا در لری خرمآبادی و لکی «مل» ( با همان ل که در فارسی متداول نیست) با فتحه روی م یعنی پرنده، با کسره فارسی واقع بر م یعنی «میل، خواهش» و با یک نوع کسره خفیف که در زبانشناسی به آن schwa (شوآ) می گویند یعنی «گردن».
ممکن است برخی استدلال کنند که چرا از «الفبای بین المللی آوانگاری» (IPA) استفاده نشود.
به طور خلاصه در جواب می گوییم اولا برای آموزش الفبای بین المللی آوانگاری به عموم مردم همان زحمتی را باید کشید که در معرفی یک رسم الخط جدید باید بر عهده گرفت.
ثانیا IPA هیچگاه به عنوان نظامی نوشتاری دارای هویت یک خط معرفی نشده است بلکه در بررسی های علمی آواشناختی و واجشناختی و همچنین در فرهنگنگاری استفاده میشود.
اضافه بر آن با هویت فرهنگی ما منافات دارد زیرا موجب گسست از الفبای فارسی و عربی و به تبع آن گسست فرهنگی میشود.
تا کنون در هیچجای دنیا نیز از IPA در حکم خط یک جامعه زبانی (Linguistic Community) استفاده نشده است.
هرچند تلاش برلی تدوین رسمالخط لری در مقایسه با دیگر زبانها سابقهای طولانی ندارد و به دهههای اخیر برمیگردد ( مثلا تلاشها در زبان کردی تقریبا ۱۸۶۰ شروع شده است) در زمینه ابداع خط برای نگارش لری تا کنون چندین تلاش مدون صورت گرفته است، از جمله:
۱- خط لری آساره ( ۱۳۶۹ شمسی)
۲- خط لری پاپریک ( ۱۳۷۴ شمسی)
۳- خط لور ( ۱۳۸۵ شمسی) مورد حمایت نشریه فرهنگی و اجتماعی لور
۴- خط زاگرس ( شروع ۱۳۹۱ شمسی) مورد حمایت جهاد دانشگاه لرستان
معرفی این خطوط و نقاط قوت و ضعف آنها مجال دیگری میطلبد.
در این مقاله سعی شده است که با زبان علمی ولی در حد مقدورات مخاطب عام، نشان داده شود تلاش برای تدوین خط لری نیازی است برگرفته از ملاحظات علمی و پژوهشی و نه یک تمایل قومیتی گرایانه.
کما اینکه جهاد دانشگاه لرستان با همکاری اداره ارشاد و فرهنگ و بنابر نقل خودشان با حمایت فرهنگستان زبان و ادب فارسی که همگی نهادهای رسمی و قانونی کشور عزیز ما ایران هستند نیز،این ضرورت را درک کردهاند و به تدوین خطی برای نگارش لری همت گماشتهاند.
پایان پیام
منابع:
Yule, G. (2006) A Study of Language. Third Edition, Cambridge University Press: Cambridge.
Hyes W, Ornstein J., and Gage W. (1972) the ABCs of languages and Linguistics.
Roach , P. (2000) English Phonetics and Phonology. Cambridge University Press: Cambridge
www.lorshenasi.com
https://t.me/thelurishacademy
لکی و کلهری بخشی از زبان لری نیستند این تعصبات و تحریف هویت ها را کنار بگذارید. بگذارید همه در کنار هم با احترام متقابل زندگی کنیم. واقعاً چه اصراری برای لرسازی همۀ مردم زاگرس دارید؟ نه تنها دستور زبان، بلکه هزاران کلمه در لکی و کلهری وجود دارد که در لری نیست. وانگهی هیچ زبانشناسی نیز تاکنون کلهری و لکی را بخشی از زبانهای لری ندانسته است.