پایگاه خبری گلونی؛ نگار فیضآبادی: ماکان بند بهتازگی آهنگ «یه عصر خوب» را منتشر کردهاست که اتفاقاً ترانه بسیار سنگین و جذابی دارد که تفسیرش را برایتان مینویسم:
یه عصر خوب ماکان بند
فکر کن یه عصر خوب دلم تورو بخواد، پاشم بیام سمت تو یهو بوی عطرت بیاد
اینجاست که عنصر غافلگیری را نباید دستکم بگیریم. یعنی وقتیکه طرف، رفته شخص موردنظر را ببیند یهو بوی عطرش، او را غافلگیر کرده است.
خیره بشم با شوق به گل رو موهاتو، یهو بگی قهوه با من شکلاتشم با تو
قهوه و شکلات که مشخص است چه چیزهایی هستند. اما بعید میدانم گل، معنای استعاری نداشته باشند.
احتمالاً گل، استعاره از طبیعت است و وقتی با قهوه و شکلات ترکیب میشود، شاهد تلفیق طبیعت و صنعت مواد غذایی هستیم.
البته اینجا هر کسی میخواهد دُنگ خودش را بدهد!
کی مث ما دوتا دیوونهی بارونه، توی ترافیکم بیخیال قانونه
شاعر چقدر سؤال بهجایی پرسیده. واقعاً چه کسی مثل ماکان بند میتواند از این ترانههای سنگین بخواند، دیوانه باران و بدتر از همه اینکه در ترافیک، بیخیال قانون باشد؟
ایکاش ترانهسرا، تکلیف را مشخص میکرد که اگر ترافیک باشد اما باران نیاید هم میشود بیخیال قانون شد یا نه؟
عشقی که بهم میدی تو دلم عجیب جاشه، تنها کسی هستی که حرفای جدید باهاشه
میبینید؟ این عشق اصلاً سطحی و گذرا و کلیشهای نیست. چون حرفهای معشوق، جدید هستند و حسابی در دل عاشق خوش نشستهاند.
یه عصر خوب ماکان بند با تفسیر ترانه فاخرش
میگم بلد نیستم با چی دل تو شاده، کادوی اعیونی میشه یه گیره سر ساده
خب با این مصراع، تمام ذهنیت ما به همریخت. ما آن بالا فکر کردیم گل، استعاره است. نگو گل مصنوعی بوده که گیره ساده به آن وصل میشود.
توام دلت عشقه میزنی زیر خنده، میگی همین کارات منو از خود منم کنده
واقعاً این کنده شدن از خود، پدیده عجیبی است. کاش ما هم بدانیم با چه چیزهایی از خودمان کنده میشویم و به خودآگاهی بیشتری برسیم.
کاش محققان به این سؤال جواب بدهند آیا با خنده میتوانیم از خودمان کنده شویم یا شکلات، قهوه، گل و گیره سر هم حتماً باید باشند؟
چشامو میبندم قدمای تو باهامه، اصلاً مهم نیس که وسط اتوبانه
حالا نهفقط قوانین، بلکه تصادف در اتوبان هم برای ماکان بند مهم نیست. با یک تصادف، آنها میتوانند از خودشان کنده شوند.
همهی شهر از ما یه چیزایی فهمیدن، منو توام عمداً میزنیم به نشنیدن
حالا همهی شهر میدانند که آنها عقل را به رسمیت نمیشناسند. اما خب خودشان را به نشنیدن میزنند.
پایان پیام