خوانش ژانری از تاریخ ۴۰ سال سینمای انقلاب اسلامی
چرخههایی که میچرخند
به گزارش پایگاه خبری گلونی، علیرضا محمودی در بولتن سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر سال ۹۷ شماره یک نوشت:
خوانشهای موجود از تاریخ سینمای پس از انقلاب، بیشتر متکی برنگاه دیوانسالاری است. در این خوانش، براساس رفتوآمد دولتها، تقسیمبندی دورههای تاریخی ارائه میشود.
در متون حاصل از این خوانش، آن چیزی که اهمیت دارد توضیح رابطه دولت و سینما در پیکره ممیزی ( نظارت و حمایت) جشنوارهها، حمایتهای مالی و سرمایهگذاریهای دولتی است. در این نگرش، سیاست و دولتها مهمترین بازیگر صحنه تولید و نمایش سینمای ایران در این سالها معرفی میشود.
حاصل این روایت تاریخی در بهترین شکل آن، تاریخ دولت در امر سینماست تا تاریخ سینما به عنوان صنعت – هنر.
خوانش ژانری از تاریخ ۴۰ سال سینمای انقلاب اسلامی
مدها و مودها، جریانهای اجتماعی، نگرشهای طبقاتی، خردهفرهنگها، گفتمانهای سیاسی و اقتصادی، واکنش به زمان در روایت و ساختارهای بصری، تبادل با رسانههای رسمی و غیر رسمی، فیلمهای پرفروش، ستارهها، ترکیب ستارهها، استفاده از مضامین ملتهب، نمادسازی، فیلمهای درجه«ب»، فیلمهای خارج از جریان رسمی تولید، روشهای تولید و اکران، جریان سرمایه و در نهایت درک سینمای ایران به عنوان یک موجود زنده مستقل، در این خوانش از دایره تحلیل خارج میماند.
با توجه به تکثر و تنوع تولیدات، خوانش چهار دهه حیات سینمای ایران بر اساس نگره ژانر میتواند تصویر دقیقتری از تاریخ سینمای ایران محیا کند.
تحلیل تاریخ سینمای پس از انقلاب بر مبنای تقسیمبندی که در آن الگوهای روایی و قراردادهای زیباییشناسی و روشهای تولیدی و منشهای محتوایی مد نظر باشد، میتواند ما را بیشتر با درون سینمای ایران آشنا کند.
خوانش مبتنی بر نگره ژانر
در خوانش مبتنی بر نگره ژانر از تاریخ سینمای پس از انقلاب، تولیدات سینمای ایران را بر اساس اشتراکات الگوهای روایی تقسیمبندی کرده و بر اساس این اشتراکات، تحلیلی از دلایل متنوع بروز این اشتراکات در بسترهای مختلف تاریخی، فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، ارائه میشود.
با اتکا بر نگره ژانر میتوان سینمای ایران را از منظر محصولاتی که در چهار دهه گذشته ساخته شده، تحلیل کرد.
در یک بررسی کلی از تولیدات سینمای ایران در تشخیص ژانرها، مهمترین نکتهایی که در همان ابتدا به چشم میآید، فقر ژانری است.
سینمای ایران از منظر رویکرد به الگوهای ژانر، بسیار محتاط و محافظه کار است.
ریشه چنین احتیاطی، ساختار ضعیف اقتصادی، چرخه محدود مالی و توانایی محدود استودیوها در تولید است.
اما شاید مهمترین دلیل برای فقر ژانری در سینمای ایران، جدایی سرنوشت تولید و اکران است.
در صنایع سینمایی ملی پرقدرت که نماد آن تنوع ژانری است، استودیوها قدرت اقتصادی خود را به صورت مستقیم از فروش فیلمها در سالنهای نمایش میگیرند.
به همین دلیل آنها مجبور به تنوع تولید و در نتیجه توسل به انواع الگوها و قراردادهای ژانری برای حفظ روند نمایش در سالنهای خود هستند.
خوانش ژانری از تاریخ سینمای ایران
در ایران پس از انقلاب ساختار اکران چه دولتی (حوزه هنری، شهرداریها و نهادها) و چه خصوصی، ارتباط محقری با بطن تولید دارد و تنها با ایجاد محدودیت در قالب برنامههای اکران، شرایط تولید فیلمها را تحت تاثیر قرار میدهد.
فقر ژانری، چهره دیگری از رویکرد به ژانر را در سینمای ایران نمایان میکند؛ ساختار چرخهایی.
تولیدات سینمایی در ژانرهایی چون، ملودرام، کمدی، جنگی، تریلر و اکشن به شکل متداوم تکرار می شود و علمی و تخیلی، وحشت، جنایی، تاریخی و فانتزی برچسبهای کمیاب و نایاب تولیدات سینمای ایران هستند.
در ساختار تولید سینمای ایران استفاده از الگوها و قراردادهای ژانری، ساختاری چرخهایی دارد.
مجموعه تولیدات سینمای ایران در درون محدودیت رویکرد به انواع ژانرها، تابع الگوهایی محتوایی، روایی و تولیدی است که در یک دوره تاریخی بیشتر مورد استقبال مردم و دولتمردان قرار میگیرد.
این الگوها مجموعههایی از اشتراکات است که فیلمها در زیرژانرهای یکسان برای رسیدن به هدف موفقیت تکرار میکنند. به مجموع این فیلمها چرخه(cycle) اطلاق میشود.
در هر دوره از تاریخ سینمای ایران حضور چرخه اصلی، در کنار چرخههای فرعی قابل شناسایی است.
فیلمهای چرخه اصلی
در یک بررسی کلی از تولیدات سینمای ایران در تشخیص ژانرها، مهمترین نکتهایی که در همان ابتدا به چشم میآید، فقر ژانری است.
فیلمهای چرخه اصلی، ترکیبی از ملودرام های خانوادگی، کمدی رومانتیکها، کمدیها ازدواج یا حتی تریلرهای روانشناسی و بعضا فیلمهای جنگی یا فیلمهای جنگی درباره تبعات جنگ هستند.
این فیلمها با مجموعهایی از قراردادهای روایی، الگوهای محتوایی، شخصیتهای ثابت، دیالوگهای کنایی به یک اتفاق یا شرایط یکسان، محتوای تکرار شونده، بازیگران یکسان، لوکیشنهای شبیه بهم و در نهایت زمان تولید نزدیک بهم در یک گروه تقسیمبندی میشوند.
ظهور و سقوط چرخهها در سینمای ایران دلایل اقتصادی و فرهنگی دارد.
وقتی یک الگو با موفقیت روبهرو می شود، بقیه فیلمسازان برای استفاده از فضای بهوجودآمده در اجتماع برای استقبال از آن نوع فیلمها، تولید شبیه به آن فیلم را آغاز میکنند.
یا وقتی فیلمسازان در جریان سایستهای دولت از حمایت از یک نوع الگوها قرار می گیرد، تولیدات شبیه به یک چرخه با حمایت مالی دولت زنده میشود.
چرخهها در سینمای ایرانِ پس از انقلاب متنوع و در هر دورهایی میتوان آنها را شناسایی کرد.
نمونهها در این خوانش ژانری
برای نمونه پس از پیروزی انقلاب اسلامی تا پایان دهه شصت، چرخه فیلمهای چریکی، چرخه فیلمهای قاچاق مواد مخدر در قبل از انقلاب، چرخه فیلمهای ارباب و رعیتی، چرخه فیلمهای فساد اداری در قبل از انقلاب، چرخه فیلمهای درگیریهای مرزی، چرخه فیلمهای اکشن با محوریت ضد انقلاب، چرخه فیلمهای جنگی، ماموریتی در زمان جنگ، چرخه فیلمهای کماندویی، چرخه فیلمهای اکشن مواد مخدری بعد از انقلاب، چرخه کمدیهای اکبر عبدی و چرخه ملودرامهای خانواده متوسط از جمله چرخههاییست که در دهه شصت در سینمای ایران ظاهر و ساقط شده است.
سقوط هر چرخه، نشانه کاهش اقبال عمومی یا تغییر سیاستهای دولتی از تولیدات شبیه به آن چرخه، و البته آغاز حیات چرخه دیگری است.
در مجموعه نوشتههایی که در بولتن جشنواره سیوهفتم و به مناسبت چهلمین سالگرد انقلاب اسلامی منتشر خواهد شد، سعی خواهم کرد تصویری اجمالی از چرخههای سینمایی در طول این چهار دهه را از سال ۱۳۵۸ تا ۱۳۹۷ گزارش کنم.
خوانش ژانری از تاریخ ۴۰ سال سینمای انقلاب اسلامی
پایان پیام