یادبود روزهای بی کارت سینما
به گزارش پایگاه خبری گلونی، آنتونیا شرکا، نویسنده و منتقد فیلم در بولتن سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر سال ۹۷ شماره یک نوشت:
سال ۶۱ بود که برای اولین بار بهعنوان تماشاگر همراه مادر و خواهرم به جشنواره فیلم فجر رفتم و چند فیلم دیدم، البته من در آن سالها نوجوان دبیرستانی بودم و بهشکل حرفهای فیلم نمیدیدم.
نخستین سالی هم که بهعنوان منتقد به جشنواره فیلم فجر رفتم، ۱۳۶۸ بود، همان زمان مطالبم در ماهنامه سینمایی «فیلم» منتشر میشد.
در آن سالها کارت مخصوص جشنواره فجر را نداشتم و با خریدن بلیت، فیلم میدیدم.
خاطرم هست یک سینما را انتخاب میکردیم و بلیت فیلمهای آن را میخریدیم.
در آن سالها دو ردیف آخر هر سینما، مخصوص منتقدان بود و اگر سینما جا داشت، ما میتوانستیم در این جایگاه فیلمهای جشنواره را ببینیم.
سال ۱۳۶۹ فیلم «شبهای زایندهرود» به کارگردانی محسن مخملباف در جشنواره فجر بهنمایش درآمد.
یادبود روزهای بی کارت سینما
آن دوره از نخستین سالهایی بود که من بهعنوان منتقد در جشنواره حضور داشتم و هنوز هم برایم خاطرهانگیز است.
هنگامی که «بانو» به نمایش عمومی درآمد، برخی از ارزشهای آن از دست رفته بود و بهنظرم باعث ایجاد احساس خسران در مهرجویی شد.
«نرگس» و «بانوی اردیبهشت» ساخته رخشان بنیاعتماد، «باشو غریبهای کوچک» ساخته بهرام بیضایی من را تحت تأثیر قرار دادند.
«دونده» به کارگردانی امیر نادری، من را شیفته سینما کرد و باعث شد سینما را دنبال کنم.
در سالهای اخیر نیز «آژانس شیشهای» ابراهیم حاتمیکیا و فیلمهای فرهادی از جمله آثاری بودند که انتظارات من را برآورده کردند و با دیدن آنها سورپرایز شدم.
با همه این خاطرات رنگارنگ اما خاطرهانگیزترین دوره جشنواره فیلم فجر از دیدگاه من علاوه بر سالهای پس از جنگ یعنی ۱۳۶۹ و ۱۳۷۰، سالهای معروف به دوره اصلاحات و بهشکل ویژهتر و خاصتر سالهای ۱۳۷۶ و ۱۳۷۷ است.
حرف آخر اینکه از میان کارگردانهایی که با دیدن فیلم آنان شگفتزده شدم، میتوانم به روحا… حجازی با فیلم «زندگی خصوصی آقا و خانم میم» و سهیل بیرقی با فیلمهای «من» و «عرق سرد» اشاره کنم.
فیلم «قاعده تصادف» را نیز دوست داشتم و آن را تشویق کردم. در مجموع، من به کار فیلمسازان جوان بهویژه در یکی – دو دهه اخیر، خیلی اعتقاد داشتهام.
پایان پیام