تجربه یک خواستگاری پرشور در اتوبوس
بعد از یک شور همگانی و به رهبری بابا تصمیم گرفته شد که مراسم خواستگاری در همان اتوبوس برگزار شود. تجربه یک خواستگاری پرشور در اتوبوس.
بعد از یک شور همگانی و به رهبری بابا تصمیم گرفته شد که مراسم خواستگاری در همان اتوبوس برگزار شود. تجربه یک خواستگاری پرشور در اتوبوس.
غرق در رویاهای خود، سینی را برداشتم چای بریزم که پایم گیر کرد به میز و با سینی پخش آشپزخانه شدم. لعنت به در کور آشپزخانه و فرش زبان دراز.
«ما رسم داریم برای جهیزیه فقط کالای گرم تهیه کنیم. اگر عروس خانم کالای سرد به خانه بیاورد، زندگیشان سرد میشود». پاتک و ضدپاتک در جلسه خواستگاری.
مدتی از خوش و بش نگذشته بود که فهمیدم خواهر داماد خارج نشین با برادر خواستگار عینک ته استکانی آشناییها دارد. وقتی اوضاع خواستگار در خواستگار میشود.
در آخرین قسمت از سری فیلمهای آلیس، دیدیم که هتر، توانست به کمک آلیس خانواده خود را از زندان ملکه قرمز نجات دهد. خواستگاری هتر از آلیس.
یکی از تمرینهای کارگاه طنز رضا ساکی این بود که یک آیتم خواستگاری طنز برای یک سریال ایرانی بنویسید. خواستگاری کردن در صف نذری یکی از آنهاست.
یکی از تمرینهای کارگاه طنز رضا ساکی این بود که اگر قرار باشد سکانس طنز یک مجلس خواستگاری ایرانی بنویسید، چه مینویسید؟ این یکی از آنهاست.
یکی از تمرینهای کارگاه طنز رضا ساکی این بود که یک آیتم خواستگاری طنز برای یک سریال ایرانی بنویسید. خواستگاری در وقت گل طلایی یکی از آنهاست.
یکی از تمرینهای کارگاه طنز رضا ساکی این بود که اگر قرار باشد یک آیتم خواستگاری طنز برای یک سریال ایرانی بنویسید، چه مینویسید؟